پایان غم انگیز فریدون زندی

گل نوشت - اولين بار كه همه فهميدند يك هافبك خوش استيل در فوتبال آلمان داريم كه تا حالا هيچكس از وجودش خبر نداشته او براي لوبك تيمي در دسته دوم آلمان بازي مي كرد.بعد از آن او به كايزرسلاترن پيوست و شماره 10 اين تيم را در حضور تمام بزرگان اين تيم گرفت تا همين مطرح شدن ، برانكو و دادكان را براي آوردن فريدون به تيم ملي ايران ترغيب كند. كم كم روزنامه ها بيشتر از فريدون مي نوشتند و همه دوست داشتند با چهره اي جديد و جذاب تيم ملي و فوتبال ملي جان بگيرد.مي شد پيش بيني كرد فوتباليستي كه در بوندس ليگا شماره 10 لاترن را در اختيار دارد و البته 5 بار هم براي تيم زير 21 سال آلمان بازي كرده بازيكن قابلي است. سر و صداي پيرامون فريدون كه بالا رفت برخي به دورگه بودن او بند كردند و گروهي ( درست مثل آنچه قبل از دعوت گوچي و دژاگه مطرح شد) اين مساله را پيش كشيدند كه با وجود اين همه بازيكن چرا بايد بازيكن دورگه بياوريم؟ بالاخره با رايزني بسيار و تلاش زياد فريدون بله را به دادكان و برانكو گفت تا سرباز ايران باشد.او در اولين بازي رسمي اش براي تيم ملي از روي يك ضربه كاشته گل هم زد تا خيلي زود محبوب اهالي فوتبال شود.صعود بي دردسر به جام جهاني با كاشته او و ضربه سر محمد نصرتي نهايي شد كما اينكه زندي در طول بازي هاي مقدماتي جام جهاني نمايش هاي اميدواركننده اي ارائه داده بود. حضور در جام جهاني 2006 در آلمان،جايي كه فريدون در آن بزرگ و معروف شده بود مي توانست سكوي پرش به تيم هاي بزرگ بوندس ليگا باشد اما يك مصدوميت سخت و بي موقع درست مثل مهدوي كيا و كريمي او را از درخشش در مهمترين ويترين دنياي فوتبال بازداشت تا سقوط ازاد فريدون از همان زمان آغاز شود . در حالي كه همه دنبال حضور چپ پاي خوش استيل ايراني در تيم هاي بزرگتر بوندس ليگا بودند او به كوبلنس تيم دسته دومي آلمان و سپس فوتبال قبرس رفت تا در سه تيم اين كشور جابجا شود و بي سر و صدا فقط نامي از فوتبال اروپا را به دنبال خود يدك بكشد. بعد از آن و در هياهوي استيل آذين و پول هايي كه اين باشگاه براي بستن تيمي رويايي هزينه كرد زندي به فوتبال ايران آمد و پيراهن تيمي را پوشيد كه قرار بود در بين بزرگان آقايي كند اما با وجود بازي هاي كم و بيش درخشان در اين تيم ، استيل آذين همراه با زندي و ديگر ستاره هايش به دسته پائين تر سقوط كرد. در تيم ملي هم اوضاع و احوال فريدون مثل روزهاي اول نبود و موقعيت او به تدريج متزلزل شد.زندي در جام ملت هاي آسيا 2007 حضور داشت و به چين گل زيبايي هم زد اما بعد از آن و در دوره سرمربيگري دايي و قطبي او كمتر و كمتر بازي كرد.در ادامه راه و با آمدن كارلوس كي روش ديگر خبري از فريدون نشد و كم كم او از محدوده كادر بازيكنان ملي خارج شد تا با 29 بازي و 5 گل زده به دوران 7 ساله حضورش در تيم ملي پايان دهد. در رده باشگاهي حضور در استقلال بعد از سقوط با استيل آذين مي توانست نقطه شروعي دوباره براي فريدون باشد.او در استقلال بد كار نكرد و حتي در دربي گل هم زد اما اين گل شايد يكي از معدود گل هاي آبي در دربي باشد كه در ياد هيچكس نمي ماند! خروج از فوتبال ايران و حضور در ليگ ستارگان قطر حتي براي ستاره هاي در اوج فوتبال ايران يك گام به عقب بود اما زندي به ليگ دسته دوم قطر رفت تا در مسير سقوط گام هاي بلندتري بردارد. ديشب وقتي او به جاي توپ ساق پاي بازيكن المعيذر را شوت كرد و درشت ني اش دو نيم شد يكهو تام آن دوران سقوط جلوي چشمان مان آمد و حالا حرف از بازنشستگي فريدون به ميان آمده كه بعد از اين خرد شدن استخوان پا قريب الوقوع به نظر مي رسد.ظاهرا 34 سالگي براي بازنشستگي سن مناسبي است ولي يادمان نرفته او همان ستاره اي است كه زماني براي پوستر شدن تصاويرش دل توي دل مان نبود اما حالا بايد براي خداحافظي غريبانه او از فوتبال در ليگ دسته یک قطر با پايي كه ديگر پا نمي شود ،غصه بخوريم.