اسحاق قویدل کیست و چگونه به سرطان مبتلا شد؟
آیا کسی اعترافات تلخ اسحاق قویدل را جدی میگیرد؟ سرنوشت حدودِ هزار باشگاه متخلف بدنسازی که تنها در یکی دوسال اخیر پلمب شده اند، چه شده و اصلا تخلف اصلی آنها چه بوده است؟ کدام دستگاه اجرایی مسوول جانِ یک میلیون و دویست هزار جوان ثبت نام کرده در این رشته است؟ آیا احکام صادره برای توقف چرخ فعالیت مافیای این رشته پول زا کافی بوده است؟
علاقه دیوانه وار به داشتن عضلات درهم پیچیده و بدنهای حجیم، پدیده و عشق تازهای نیست و اگر از تاریخ هزاران ساله یونانیها و رومیها که در مجسمههای باستانی شان ظهور یافته، بگذریم هم در عصر مدرن حداقل عمری ۱۳۰ ساله دارد، اما از دهه ۸۰ میلادی این جنون سالهای پایانی دهه دوم تا سی سالگی، با صنعت قهرمان ساز آمریکاییها یعنی «هالیوود» به اوج خود رسید. طی چند هفته اخیر انتشار خبر بیماری یکی دیگر از چهرههای سرشناس پرورش اندام ایران و ویدئوی متاثرکننده صحبتهای این ملی پوش ایرانی در فضای مجازی که با اعتراف تلخ او به مصرف زیاد و پیاپی داروهای خاص و نیرو زا همراه بود، افکارعمومی را جریحه دار کرد. مشابه اعترافات تلخ و گزنده «اسحاق قویدل» پیش از این توسط برخی چهرههای سرشناس شرکت کننده در مسابقه پرحاشیه و جنجالی قویترین مردان ایران نیز رسانهای شده بود تا مشخص شود تجویز آمپولها و کپسولهای ویرانگر و شیوع بیماریهای متعدد جسمی و روانی، دنیای پرزرق و برق غولهای بادکرده این رشتهها را تیره و تار کرده است. آنها پشت پرده این ورزش مخرب را برملا کردند و از یک عمر رنج پس از چندسال لذت برخورداری از توجه عمومی و شهرت حرف
زدند. بدنهایی که بعد از پایان سالهای جوانی و ورود به میانسالی، و فرارسیدن دوران طولانی افت، خیلی سریع خالی و تهی میشوند و تازه مشقات تمام نشدنی امراض مختلف شروع میشود. رویافروشی آمریکاییها با «سیکس پک» و «دورِبازو» «آرنولد شوارتزینگر» و «سیلوستر استالونه» به عنوان چرخهای ماشین الگوساز «سینما و رسانه» ایالات متحده، در کوتاهترین زمان ممکن دنیا را با اندام تراشیده و غلو آمیز خود جادو کردند و طولی نکشید که تصویر و شهرت آنها به دوردستترین نقاط دنیا نیز رسید. این پدیده زمینی در دنیای غرب؛ با دهه شصت و جنگ تحمیلی و فرهنگ آسمانی ایثار و شهادت در ایران مصادف شد و با اعمال محدودیتهای سنگین، تا دهه هفتاد به اصطلاح کنترل شد، اما طولی نکشید که فیلمها و مجلات غربی به خانههای ایرانی هم راه پیدا کرد و نسل تازه از راه رسیده که پرورش یافته عصر انقلاب بودند، دنبال پاسخ این سوال رفتند که «چگونه میتوان هیکلی شبیه «آرنولد و راکی» داشت؟ پاسخ این پرسش؛ آماده و مهیا بود؛ ورزشی بنام بدنسازی یا پرورش اندام... از آنجا که خبری از مجوز رسمی نبود، باشگاههای بدنسازی از زیرزمین و پارکینگ و طبقات منفی
آپارتمانها روییدند هرچند اغلب فاقد مربی و متخصص دارای دانش حجیم کردن عضلات بودند و اکثر مالکان باشگاه با علم ناقص خود پذیرای موج عظیم مردان ۱۷ الی ۳۰ سالهای شدند که شبها با رویای دورِ بازو و شکمهای شش تکه و سینههای ستبر سر بر بالین میگذاشتند و زیبایی خود را دیگر نه فقط در آراستگی صورت، تحصیلات و هنرهای مختلف، بلکه در اندام برآمده و کوزه شکل میدیدند! با سرعت به سوی کلکسیون بیماری ها، سرطان و مرگ زودرس جماعت پرشمار و عجول، برای سبقت از یکدیگر و رسیدن به اندام عضلانیتر و رویایی نیاز به یک کاتالیزور و سرعت دهنده داشتند که زمان را کاهش دهد؛ چیزی که بلافاصله از آنسوی مرزها و توسط قاچاقچیان در دسترس قرار گرفت: «مکملهای غذایی؟!» ...، اما آنچه با این نام مجاز و محترم (!) به خورد ورزشکاران منتظر در باشگاههای غیرمجاز و درحال ازدیاد داده میشد «هورمونهای استرویید»، «استروئیدهای آنابولیک»، «تزریق انسولین»، داروهای گشاد کننده مجاری تنفسی، داروهای ادرار آور، داروهای محرک و حتی مخدر، داروهای کاهنده فشار خون، انواع کورتون و داروهای کراتین است که مصرف بی رویه و چندهفتهای هر یک از آنها،
عوارضی جبران ناپذیر و مرگ آور دارند. چندمیلیون ایرانی در رویای سیکس پک و دورِبازو! / قهرمانِایرانی پرورشاندام چگونه با نسخههایفریبنده در دام سرطان افتاد/ «کمپین حقیقت» برای نجات صدهاهزارجوان از خطر مرگبار آمپول و هورمون/ هزاران باشگاه پلمبشده چگونه دوباره فعال میشوند؟
سکته قلبی و مغزی، خونریزی داخلی، نارسایی کبد، کلیه و قلب، افسردگی، پرخاشگری، کاهش رشد طولی استخوانها و عریض شدن استخوان ها، عقیم شدن در مردان و نازایی در زنان، ناتوانی جنسی، آکنه، ریزش مو، کم کاری و کوچک شدن غدد تناسلی در مردان، بزرگی پستانها در مردان، دیابت، ازدیاد یا کاهش فشارخون، تنگی نفس، زخم معده، پوکی استخوان، تشنج، شوک، کما، انواع سرطان و در نهایت مرگ زودرس از عوارض خطرناک مصرف این داروهاست. اسحاق قویدل کیست و چگونه به سرطان مبتلا شد؟ ملی پوش سرشناس و ۳۱ ساله زیبایی اندام ایران از شهرهای شمالی ایران و از استان مازندران ظهور کرد و با کسب عنوان قهرمانی کشور، به فکر مدالهای بین المللی افتاد. او اردیبهشت همین امسال، در اوج آمادگی به کانادا رفت تا در بالاترین سطح مسابقات جهانی این رشته حضور پیدا کند و اندام رویایی اش را در تورنتو برای دنیا به نمایش بگذارد، اما هزینه یکی دوساعت فیگور درکنار بهترین و عضلانیترین بدنهای کره زمین، برای اسحاق باورنکردنی بود. او که بعد از اتمام رقابتهای جهانی با دعوت برخی دوستان ایرانی اش تصمیم گرفت در کانادا بماند و رویایش را دنبال کند، تمام زندگی و
دارایی اش در ایران را فروخت و به تورنتو منتقل کرد تا اقامت و تابعیت این کشور را بگیرد. کارهای او تا هفته اول آذرماه خوب پیش میرفت که درد لعنتی در ناحیه سر به سراغش آمد و او که برای اتمام مراحل آخر مهاجرتش به ایران برگشته بود، با تشدید درد به بیمارستانی در بابل شهر زادگاهش مراجعه کرد. ام آر آی و آزمایشها گویا بود، اما طبق ادعای قویدل پزشکان داخلی چیزی متوجه نشدند تا در مراجعه به کانادا، پزشکان خارجی از روی همان تصاویر گرفته شده در ایران، به وجود تودهای در سر او پی بردند! دردهای اسحاق هر روز و هرشب بیشتر شد تا جایی که غیرقابل تحمل شد و او را اسیر تخت بیمارستان کرد.
چندمیلیون ایرانی در رویای سیکس پک و دورِبازو! / قهرمانِایرانی پرورشاندام چگونه با نسخههایفریبنده در دام سرطان افتاد/ «کمپین حقیقت» برای نجات صدهاهزارجوان از خطر مرگبار آمپول و هورمون/ هزاران باشگاه پلمبشده چگونه دوباره فعال میشوند؟ پزشکان بیمارستان مارگاریتا بیماری ملی پوش ایرانی را «سارکومای گرید ۴» تشخیص دادند که نوعی سرطان است. این بیماری بافتهای نرم و استخوانی سراسر بدن را مورد حمله قرار میدهد و به تناوب در بدن پخش میشود. پزشکان با بررسی بیشتر چندین تومور در بدن او پیدا کرده اند؛ «دو تا در دو لگن سمت چپ و راست! یکی در انتهای ستون فقرات! یکی در پشت کمر سمت چپ، یک غده در پانکراس و ۲ غده در سر که یکی از آنها با عمل جراحی نخست بیرون آمده و یکی دیگر در سمت چپ سر او هنوز وجود دارد.» او میگوید که ۱۵ کیلو از وزنش را تنها پس از جراحی اول از دست داده است و در حال حاضر خبر خوشی که گرفته این است که سرطان به ارکان حیاتی بدنش
مثل قبل و مغز رسوخ نکرده اند.
**********************************************************
دیگران هم اکنون چه می خوانند:
* داستان واقعي خیانت یک زن به شوهرش * آزار جنسی زنان ایرانی در محل کار +18 * دانلود رایگان تقویم 1398* شو بی حجابی بازیگران زن ایرانی+ عکس
* تنها زن سردار ایرانی + عکس * بیوگرافی مریم مومن + تصاویر* قیمت طلا، قیمت سکه، قیمت دلار، امروز
* تجاوز و سر بریدن دو دختر توریست + تصاویر*********************************************************
میزبان مهربانی که دنبال بیرون کردن میهمان ایرانی است برخی اطرافیان قویدل میگویند دولت کانادا پس از اطلاع از نوع و میزان بیماری این ورزشکار زبده، پرونده پذیرش او را به دادگاه برده اند و مدعی شده اند که ملی پوش ایرانی با علم به بیماری اش راهی این کشور شده است و در پی توقف روند رسیدگی به پرونده مهاجرت او هستند. آنها به طور واضح در روند درمان اسحاق تاخیر ایجاد کرده اند و با بهانههایی نظیر تردید در تامین مخارج جراحیها و نگهداری او و همچنین پٌر بودن تختهای بیمارستان تخصصی تورنتو که چهارمین بیمارستان مجهز دنیا در این زمینه محسوب میشود، جان او را به خطر انداخته اند و این ورزشکار مبتلا به سرطان را ناچار کرده اند برای دفاع از خود یک وکیل اختیار کند. هزینه درمان و شیمی درمانی قویدل که باید هفته قبل آغاز میشد، نیم میلیون دلار اعلام شده که در صورت کشف موارد جدید و یا پیشرفت بیماری، افزایش هم پیدا خواهد کرد. تا امروز چیزی در حدود ۷۰ هزار دلار از سوی مردم عادی و برخی رقبای خارجی قویدل برای تامین هزینههای کمرشکن درمانش جمع شده، اما راه زیادی تا پوشش ۵۰۰ هزاردلار باقی مانده است. کانادا که قرار بود سرزمین موعود خوشبختی برای اسحاق قویدل باشد و او را برای فیگور پشت بازو و کول و ران عضلانی اش در آغوش بگیرد، حالا به کابوس اش تبدیل شده است. آزمایشهای جدید نشان داده اند که تومورهای او بدخیم هستند و در کوتاه مدت خیال رفتن ندارند و او بجای دست و پنجه نرم کردن با میله هالتر و وزنههای سنگین و پولادی، باید خود را برای مبارزهای طولانی با سرطان آماده کند. کمپینی برای نجات میلیونها اسحاق دیگر در ایران و جهان اسحاق قویدل ابتدا کشتی گیر بود و تصور میکرد دوبنده تیم ملی کشتی ایران را میپوشد، اما فریب داروها و دوپینگ را خورد و سر از باشگاههای بدنسازی درآورد. تشویق و باریکلاهای رفقای نیمه راه مسیر او را تغییر داد و او با نسخه پیچی برخی مربیان و شبه دکترها امروز به دردسر بزرگی دچار شده است. همسر و دختر دوساله اش چشم به در اتاق جراحی و تصویربرداری و شیمی درمانی دوخته اند تا قهرمان زندگی شان را دوباره سالم پس بگیرند.
اسحاق میداند که الگوی دهها و صدها هزارجوان ایرانی است و خیلیها با دیدن تارهای عضلانی او عاشق پرورش اندام شده اند. او خوب میداند اگر حقیقت را نگوید جان همنوعانش را به خطر انداخته است پس امروز باوجود مشکلات سخت فیزیکی و درگیری با بیماری سخت سرطان، حرکتی اجتماعی را آغاز کرده و برای رهایی شاگردان دیده و ندیده ایرانی اش از شر این جذابیت فریبنده، کمپینی به نام «حقیقت» را در فضای مجازی به راه انداخته است. چندمیلیون ایرانی در رویای سیکس پک و دورِبازو! / قهرمانِایرانی پرورشاندام چگونه با نسخههایفریبنده در دام سرطان افتاد/ «کمپین حقیقت» برای نجات صدهاهزارجوان از خطر
مرگبار آمپول و هورمون/ هزاران باشگاه پلمبشده چگونه دوباره فعال میشوند؟ دولت و دستگاههای نظارتی کجا هستند؟ با مرور مطالب بالا این ابهام در ذهن مخاطب ایجاد میشود که دستگاههای مسوول در این زمینه دقیقا چه میکنند که این حجم گسترده از بحران، جامعه جوان کشور را تهدید میکند؟ با رسمی شدن فعالیت رشته پرورش اندام، بیش از ۱۷ هزار باشگاه بدنسازی در کل کشور فعالیت میکنند که تقریبا از هر رشته ورزشی دیگری بیشتر است و اکثر آنها در سالهای نخستین پخش برنامه قویترین مردان ایران از صداوسیما در ایام نوروز به این رشته روی آورده اند. از این جمع تنها ۱۲ هزار باشگاه مجوز رسمی دریافت کرده اند و حدود پنج هزار باشگاه بصورت غیرقانونی و خارج از کنترل کار میکنند و حتی آدرسی از آنها نیز در مراجع قانونی مثل ادارات کل ورزش و جوانان وجود ندارد. چندمیلیون ایرانی در رویای سیکس پک و دورِبازو! / قهرمانِایرانی پرورشاندام چگونه با نسخههایفریبنده در دام سرطان افتاد/ «کمپین حقیقت» برای نجات صدهاهزارجوان از خطر مرگبار آمپول و هورمون/ هزاران باشگاه پلمبشده چگونه دوباره فعال میشوند؟ حجم تخلف در این باشگاهها محدود به
فروش دارو و کپسول و قرص تقلبی و تزریقهای غیرمجاز نیست و دامنه خلافها و کجرویها بسیار فراتر از این هم رفته است که از دایره مسوولیت ادارات ورزش خارج است و به حیطه نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر و قاچاق و فحشا و ... نیز ورود میکند.
باید گفت: حداقل در اخبار خبرگزاری ها، دستگاههای مسوول مثل وزارت ورزش و جوانان و همچنین دادستانیها و ... بیدار هستند و آمار بازرسیها حاکی از بازدید سرزده ماموران از بیش از ۱۱ هزار باشگاه بدنسازی در سال جاری است که گفته میشود نزدیک به هزار واحد از این تعداد بعد از بازدید، پلمب شده اند! آماری تکان دهنده و وحشتناک از یک بزه اجتماعی گسترده که کسی جلودارش نیست و نمیتوان به آسانی این چرخه درآمدزا برای گروههای تبهکار را متوقف کرد. مافیای باشگاههای بدنسازی حالا به اسلحه ثروت و ارتباطات وسیع دست پیدا کرده و برای حفظ منافع خود میجنگد. ابهام بزرگ در سرنوشت هزاران باشگاه بدنسازی پلمب شده؟! با اینهمه کسی نمیپرسد عاقبت این حدودِ هزار باشگاه متخلف بدنسازی که پلمب شده اند، چه شده؟ آیا آنها مادام العمر ممنوع الفعالیت شده اند یا بعد از گذشت دوسه ماه، محدودیت و محرومیت شان رفع شده و دوباره فعال شده اند؟ چه برخوردی با «نسخه پیچ ها» و متخصصان تقلبی تغذیه در باشگاهها شده است؟ آیا ناظران فدراسیون پرورش اندام برای کنترل این حجم از خطرات اجتماعی کفایت میکند؟ چقدر وجود فساد در این بازرسیها پیش بینی شده
و با چه حربهای از تاثیر روابط خصوصی افراد در این بازرسیها جلوگیری میشود؟ آیا کسی رایهای محاکم قضایی علیه تخلفات خانمانسوز این باشگاهها و مالکان شان را خوانده است؟ اگر مجوزی باطل شده است، آیا همان باشگاه چندی بعد تحت نام فردی دیگر به کارش ادامه نداده؟ جرایم در نظرگرفته شده در این پرونده ها، چقدر بازدارنده بوده و مانع تکرار تخلف شده است؟ آیا محکومیت احتمالی، سابقه کیفری برای متخلفان محسوب شده است؟ پاسخهایی که تابناک برای این پرسشهای اساسی یافته است، تاسف برنگیز و ناامیدکننده است و به نظر میرسد مدیران دستگاه اجرایی و نظارتی و همچنین برخی مسوولین قضایی موضوع را چندان جدی نگرفته اند. به نظر میرسد اولویت مسوولان در رشته بدنسازی، فعلا پیشدستی در برخورد با اعزام غیرقانونی بانوان ایرانی به مسابقات بین المللی باشد تا رفع معضلی که جان جوانان مردم را تهدید میکند. نویسنده: مجید کوهستانی