شمانیوز
شما نیوز

دستگیری

25 هزار تومان جایزه برای دستگیری برادر شاه!

25 هزار تومان جایزه برای دستگیری برادر شاه!

محمدعلی قاجار که استبداد صغیر درست کرد و مجلس را به توپ بست وقتی از سلطنت خلع شد و از ایران تبعید شد یکی بود که مدام در ایران بلوا و شورش می‌کرد تا وی را بازگرداند؛ برادرش «سالارالدوله» که در ایجاد شورش، سماجت عجیبی هم داشت!

محمدعلی قاجار که مشروطه را از اصل و اساس قبول نداشت، پس از فتح تهران توسط مشروطه‌طلبان از سلطنت خلع شد و از ایران اخراج شد؛ به جای وی فرزندش احمدشاه قاجار به سلطنت رسید که او هم طفل بود و برایش نایب‌السلطنه تعیین شد و این یعنی عملا کار مملکت افتاد دست مجلس مشروطه و سران مشروطه‌طلب.

در چنین وضعیتی «ابوالفتح‌ میرزا سالارالدوله»، برادر محمدعلی شاه می‌خواست با کمک خارجی‌ها به‌ویژه دولت عثمانی، شاه مخلوع را دوباره به سلطنت بازگرداند و داستانی درست کرد برای مملکت که این‌طوری بود: «سالارالدوله در کردستان دست به شورش زد و سنندج را گرفت و از مجلس شورای ملی خواست تا با شاه مخلوع همکاری کند، ولی شکست خورد و افراد بسیاری از طرفین کشته و مجروح شدند... مدتی بعد دوباره از راه عثمانی وارد ایران شد و با لشکری از تفنگداران ایلات توانست کرمانشاه و همدان را تصرف کند... ولی در نهایت به سختی شکست خورد. وی موفق شد از صحنه نبرد بگریزد و چون مجلس برای توقیف یا اعدام او ۲۵ هزار تومان جایزه تعیین نمود، سالارالدوله به عثمانی فرار کرد... چند سال بعد، بار دیگر به کردستان رفت و لشکری جمع‌آوری کرد و به همدان تاخت، ولی از قوای مشروطه شکست خورد و بار دیگر از ایران گریخت... بعدها به وساطت روس‌ها، حکومت گیلان به او سپرده شد، اما بار دیگر طغیان کرد و باز شکست خورد و این بار از ایران اخراج شد... هنگام جنگ جهانی اول دوباره به ایران آمد و کاری از پیش نبرد و سرانجام به قلمرو عثمانی پناه برد».

حالا این جناب سالارالدوله چه‌جور آدمی بود؟ پیش از آنکه شورشی شود در دوره‌های مختلف حاکم کرمانشاه و زنجان و همدان و کردستان و... بود و هر بار به‌دلیل ظلم و ستمی که می‌کرد شکایت مردم بالا می‌گرفت و از حکمرانی برکنار می‌شد و در تاریخ نوشته‌اند که چنین آدمی بود: «هنگام رسیدن به میان کسبه [در اولین‌باری که به‌عنوان حاکم وارد شهری در غرب ایران شد]، از توی کالسکه خودش امر می‌داد و با دست هم اشاره می‌کرد که به خاک بیفتید، به خاک بیفتید! مردم بیچاره هم به خاک افتاده و زمین اطاعت را بوسیدند. خود شاهزاده از خاک‌افتادن مردم می‌خندید. به مرتضی‌خان شجاع لشکر اردلان که ریاست توپخانه را داشت، امر داد، دراز کشیدند و کتک‌کاری کردند که چرا توپ کم صدا بود. در دوره شاهزاده بگیر ببند و جرم و زور... شدت پیدا کرده، اطمینان مالی و جانی برای احدی باقی نبود».

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۱ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied

  • اخبار داغ
  • پربحث‌ترین ها
  • اخبار روز
  • پربیننده ترین
تبلیغات متنی