سریال پایتخت | همسر بازیگر سریال پایتخت | ازدواج بازیگر سریال پایتخت
رونمایی چهره جدید بازیگر سریال پایتخت | بازیگر مرد سریال پایتخت موهایش را دم اسبی بست!
رحمان رحیم پایتخت با چهره های شیک و امروزی از چهره مردانه خود رونمایی کردند .
به گزارش شمانیوز: مهدی فرجی مدیر قدیمی تلویزیون و تهیهکننده «نون خ» و «حکم رشد» از فقدان نظامنامهای برای ساماندهی دستمزدها در فضایِ نمایشی کشور میگوید و خبرهایی هم از ادامه «پایتخت» و بازگشتِ «حمید جبلی» به تلویزیون دارد.
رحمان و رحیم در سریال پایتخت دوقلوهایی هستند که حسابی درخشیدند و به داشتن موهای فر معروفند .
مصطفی و مجتبی بلال حبشی بازیگران نقش رحمان و رحیم در سریال پایتخت هستند.
مجتبی و مصطفی بلال حبشی دو قولوهایی که در مجموعه «پایتخت 4» کاراکترهای رحمان و رحیم را بازی می کنند در پشت صحنه این مجموعه می بینم.
مهدی فرجی پیش از اینها فقط به عنوان مدیر در تلویزیون شناخته میشد و این روزها بیشتر تهیهکنندگی میکند. در کنار «نون خ» که برندی در تلویزیون شد، او با جواد رضویان «021» و با لفافیان «حکم رشد» را برای شبکه سه سیما کار کرد.
بخشی از گفتوگوی مفصل او چند روز گذشته راجع به سریال «حکم رشد» و توضیحاتِ او منتشر شد. اما در این بخش، با فرجی درباره خیلی از مسائل در تلویزیون و شبکه نمایشخانگی صحبت کردیم. حتی صحبتمان به دستمزدهای افسارگسیختهای که گریبانِ خیلی از کارها را گرفته رسید، از جمله سری جدید «نون خ» که او نکاتِ قابل تأملی داشت.
موضوعِ ساختِ فصل هفتم «پایتخت» و صحبتهایی درباره «کلاه قرمزی» که آنها هم جالب توجهاند. البته در این میان حرفهای مدیریتی پیش آمد که او از صحبتهای پیمان جبلی رئیس رسانه ملّی در ضیافت افطار با تهیهکنندگان بسیار استقبال کرد وقتی درباره ریزش مخاطب و توجه به محتوا و اهمیت به هنرمندان، لب به سخن گشود.
گفتوگو با این مدیر و تهیهکننده سینما و تلویزیون به دستمزد سعید آقاخانی هم رسید و حفظ و مراقبت از برندها و بازگشت چهرهها؛ او به این سؤالها پاسخهای جالبی داد.
او در این مصاحبه از فرصت استفاده کرد و به موضوعی اشاره کرد که میتواند برندسازان و هنرمندانش را با انگیزه کند. تلویزیون و راههای جدیدی که باید مدیرانش در دستور کار قرار دهند تا مخاطب پای برنامهها و سریالهایشان بنشیند.
به ساختِ سریالهای اینستاگرامی اشاره میکند؛ در حالیکه انتقاد میکند چرا تلویزیون به تبلیغ سریالها و برنامههایش در فضایمجازی اهمیت نمیدهد؟ جایی که بیشتر بخش خصوصی و نمایشخانگی وارد شده و توجه مخاطبین را به خودش جلب کرده است.
او در بخشِ دیگری از صحبتهایش گریزی به کارهای قدیمی با حسن فتحی، برگرداندن «کلاه قرمزی» بعد از دو دهه در زمانِ مدیریتی خودش اشاره کرد. حتی بحث به باند تهیهکنندگی و حضورِ تهیهکنندگانی که کاربلد نیستند هم رسید که او به صورت صریح درباره این موضوعات هم صحبت کرد.
* بگذارید با این سؤال گفتوگو را آغاز کنیم. آقای فرجی در تلویزیون شما را به عنوان یک مدیر خوب میشناسند. از شبکه یک و اتفاقاتی مثل «پایتخت» و «کلانتر» و خیلی از کارهای سیروس مقدم و کارگردانان قدیمی همچون محسن شاهمحمدی گرفته تا حضورتان در شبکه دو و برگرداندن برنامه «کلاه قرمزی» به آنتن؛ سؤال بسیاری این است که چرا برخی از کارها همچون «پایتخت» در فصل ششم و یا برخی برندهای دیگر از محتوا و رسالتِ اصلی خودشان خارج شدند و به سمت دیگری رفتند. چرا برندها در تلویزیون خوب مدیریت نمیشوند؛ چرا ما برندهایمان را در صداوسیما رها میکنیم یا به جایِ دیگری کوچ کنند و یا متوقف شوند؟
دلایل زیادی دارد. شاید مهمترینِ آن، رقبای جدّی باشد که برای رسانه به وجود آمده است. رقبایی که پیش از آن وجود نداشتند. تلویزیون بود و تلویزیون! در کنار آن سینمایی هم وجود داشت؛ ما هم پذیرفته بودیم، افرادی که سینما کار میکنند در واقع دستمزد بیشتری میگیرند تا افرادی که در تلویزیون کار میکنند.
چون کار در سینما برای افراد خیلی به ندرت پیش میآمد بنابراین عوامل ناگزیر بودند برای امرار معاش با تلویزیون کار کنند. ضمن اینکه تلویزیون از مخاطب انبوه چند ده میلیونی برخوردار بود؛ از این جهت هم افرادی که دوست داشتند دیده شوند؛ تهیهکننده و کارگردانی که میخواستند کار و اثرِ هنریشان بیشتر به چشم آید، نمیتوانستند از این مخاطبِ انبوه، چشم بردارند و صرفنظر کنند.
وقتی 80 میلیون جمعیت را درنظر بگیریم، سریالی 80 درصد بیننده دارد؛ در واقع یعنی حدود 60 میلیون نفر این سریال را دیدهاند. چه اتفاقی از این لذتبخشتر که اثری در این حد دیده شود. بنابراین برندها همگی با تلویزیون همکاری میکردند.
اما به تدریج اتفاقاتی افتاد که برای تلویزیون رقیبی به نام «نمایشخانگی» پیدا شد و افرادی که آنجا سرمایهگذاری میکردند بخش خصوصی بودند و دستمزدهای بسیار هنگفتی میدادند. کار هم فراوان بود، در حدّی که هنرمند را قانع میکرد. این عوامل باعث شد کمکم برندها کوچ کنند.
در عین حال به دلیل شرایط کلی جهانی، رسانههایی مثل تلویزیون بینندگانش کاهش پیدا کرد و فضایمجازی اختیار را تا حدّ زیادی در دست گرفت. این هم دلیل دیگری بود که هنرمندان و برندها تصمیم گرفتند بروند و آن فضاها را تجربه کنند و در واقع کارشان بیشتر دیده شود.
من فکر میکنم در همین حد نمیماند و رقبای دیگری هم به تدریج خواهند آمد؛ ما الان فیلمهای چند دقیقهای اینستاگرامی و سریالهای چند دقیقهای اینستاگرامی نداریم اما بعید نیست که اینها بیاید! من اطلاع دارم که افرادی در صدد تولید همچنین آثاریاند. اینها رقباییاند که خواهند آمد و روز به روز عرصههای جدید برنامهسازی تجربه میشود.
آیا سازندگانِ سریالهایی که هر بار پخش میشوند، پولی میگیرند؟
اگر رسانه نتواند خودش را نگهدارد و همچنان بخواهد بر پایه سنتگرایی و روشهای قدیمی پیش برود، از این قافله، جا خواهد ماند. مثلاً شما ببینید این موضوع در نمایشخانگی هم وجود دارد؛ یکی از اعتراضهای برندها این است که چند روز قبل هم به من میگفتند «نون خ» هر بار از تلویزیون پخش میشود به شما به عنوان تهیهکننده پولی میدهند؟ من گفتم خیر. چنین قانونی در تلویزیون وجود ندارد؛ یعنی هیچکدام از مدیومهای ما چنین رویکردی ندارند.
شما ببینید کتابی که 10 بار منتشر شود هر بار یک حقِ تألیفی به مؤلف پرداخت میکنند اما در سینما، تلویزیون و نمایشخانگی وجود ندارد. تلویزیون باید به سازندگانش چنین امتیازی را قائل شود که انگیزههای جدیدی برای هنرمندان به وجود آید که وارد عرصه برندسازی شوند.
تلویزیون باید به دنبال راههای جدید باشد / برخی از هنرمندان دستنیافتنی شدهاند
* یعنی به نظر شما باید حق تألیفی که در حوزه کتاب برای هر بار چاپ به مؤلف داده میشود، در تلویزیون به سریالهای ماندگار که چندین بار پخش میشوند به تهیهکننده و عواملش داده شود؟
به عوامل اصلی فکر کنیم مثلاً به فیلمنامهنویس، کارگردان، تهیهکننده؛ چند نفر تعریف کنیم، به بعضی بازیگران بگوییم هر دفعه که این فیلم و یا سریال پخش شد درصدی به عنوان حقِ تألیف میتوانیم بدهیم. این اتفاق خودش انگیزهای ایجاد میکند؛ میتواند این درصد خیلی ناچیز هم باشد اما حُسنش این است که یک هنرمند وقتی در تلویزیون کار میکند متوجه میشود همین درصد مثل آب باریکهای است مثلِ حق بازنشستگی سالیان سال بیاید و بخشی از مشکلات زندگی هنرمند را جبران کند.
امروز بالأخره تلویزیون تنها نیست. تلویزیون باید راههای جدیدی پیدا کند، انگیزههای جدیدی به وجود آورد و به نوعی بتواند با اهالی فرهنگ و هنر گفتمان و تعامل داشته باشد. اینها سرمایههای اجتماعی و هنری تلویزیوناند و عموماً 90 درصد از آنها که امروز بسیار میدرخشند و حتی برخی از آنها دستنیافتنی شدهاند، از تلویزیون برخاستهاند.
تلویزیون باید تدبیری کند. شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که وقتی یک دفعهای تورم 50 درصدی به وجود میآید، هنرمند 5 درصد روی دستمزدش اضافه کند و بقیه مواردِ ساخت برنامه و سریال هم افزایش قیمت دارد؛ مثل خرید غذا، اجاره لوکیشن، ترابری و خیلی چیزهای دیگر. اینها همان نکاتی است که تلویزیون باید به آنها فکر کند، چون در نمایشخانگی برای این موارد فکر میکنند و راه پیدا میکنند.
من موافق این افزایش افسارگسیخته دستمزدها در نمایشخانگی نیستم
البته آنجا هم سامان ندارد؛ من موافق این نوع افزایش افسارگسیخته دستمزدها در نمایش خانگی نیستم اما بالأخره آنها دارند تدابیری میاندیشند و تلویزیون نباید جا بماند. من میدانم بسیاری از موارد در اختیار مسئولان تلویزیون نیست، بالأخره بودجه سالانهای که برای رسانه ملی دیده میشود، فشار به صداوسیما میآورد.
ما فقط 32 استان داریم که هر کدام یک سیما و صدا و شبکه ملی دارند؛ برای اداره اینها بودجه لازم است؛ برای حفظ قومیتها، تولید برنامههایی که مربوط به قومیتها باشد، فرهنگ ملی و خرده فرهنگها باید دیده شود؛ این مسائل نیاز به برنامهریزی و بودجه دارند. متأسفانه این افزایش چند درصدی بودجه صداوسیما هم نمیتواند کمکی کند.
توصیه به مدیران جدید/ با هنرمندان تعامل و گفتوگو کنید
* برای حفظ برندها و ایجاد برندهای ماندگار برای این روزهایِ تلویزیون چه توصیههایی برای مدیران جدید صداوسیما دارید؟
من اگر بخواهم به مدیران شبکههای تلویزیونی توصیهای کنم که متضمن افزایش کیفت در برنامهها باشد، توصیهام این است که با هنرمندان تعامل و گفتوگو کنند. با گفتوگو کردن خیلی از مسائل حل میشوند تا به یک فهمِ مشترک برسیم.
ما اگر سریالهای مهم، مستندها و فیلمهایی را میخواهیم بسازیم با کارگردان، نویسنده و تهیهکننده آن کارها حرف بزنیم، اولویتهایمان را بگوییم، سیاستهایمان را شرح دهیم اما مهمتر از همه حرفهایشان را بشنویم و از دغدغههایشان آگاه شویم. فقط به پیام فکر نکنیم به جذابیت هم بیندیشیم.
حتماً پیام و محتوا اهمیت دارند اما یادمان نرود وقتی در بستر سریال جذاب قرار بگیرد به دل مینشیند؛ اگر اینطوری نباشد ما یک حرفی زدهایم و رفتهایم؛ بدون آنکه هیچ تأثیری وجود داشته باشد. در واقع نباید با نگاه دستوری کار پیش برود.
ما باید از برندهایمان محافظت و مراقبت کنیم
* این نگاه دستوری که شما اشاره کردید باعث شد مثلاً سریالی مثلِ پایتخت به اینجا برسد یا برخی برندهای دیگر برایشان مشکل به وجود آید؟
نه واقعاً. سریال «پایتخت» همچنان سریال موفق و پربیننده به حساب میآید. بازیگران و عواملش خیلی طرفدار دارند؛ محسن تنابنده، بهرام افشاری و احمد مهرانفر و بسیاری از هنرمندانِ دیگر این مجموعه، کارهای مختلفی در سال دارند و اینگونه نیست که فقط بگوییم برای تلویزیون بمانند و سالی یک کار انجام دهند.
باید شرایط را برایشان تعریف کنیم؛ همان رقیبی که گفتم باعث شده اینها در نمایشخانگی کار کنند. اضطراب، استرس، دغدغه و نگرانیهای رسانه ملّی را هم نداشته باشند. اینکه برخی فکر میکنند اینها باید در تلویزیون کار کنند و دستمزد نصف هم پرداخت کنیم، فکرِ اشتباهی است!
در وهله بعدی وقتی ما برندی به وجود میآوریم، مدام باید از آن محافظت و مراقبت کنیم. حالا سه ماه و چهار ماه به تولیدش فکر نکنیم و زمانِ بیشتری برای فیلمنامه و کارگردانیاش وقت بگذاریم. موضوع و محتوا بدهیم، بحث و گفتوگو کنیم در تعامل به یک نتیجهای برسیم. اینطور نباشد که عوامل را به حال خودشان رها کنیم و چند ماه مانده به عید نوروز، بخواهیم آنها را دور هم جمع کنیم و سریالی بسازیم.