گفتوگو با امیر سلطاناحمدی صداپیشه کاراکتر مخترع در سریال پیکولو:
متن فیلمنامههای پیکولو جذاب و خلاقانه است
کاراکتر مخترع پیرمردی دوستداشتنی در جزیره خیالی پیکولو است که هر بار دست به اختراع تازهای میزند تا گره از مشکلات اهالی پیکولو باز کند.
به گزارش شمانیوز: صداپیشه این کاراکتر بامزه امیر سلطان احمدی است که در ابتدا قرار بود تنها در بخش ترانهسرایی با این مجموعه همکاری داشته باشد اما به پیشنهاد محمد بحرانی صدای ویژه او نیز روی «مخترع» تست شد که در همان نگاه اول این عروسک چشمهایش را دزدید و آن را عروسک زیبا و دوست داشتنی دید و در نهایت صدای او برای این شخصیت کاملا مناسب تشخیص داده شد و به این ترتیب سلطاناحمدی با همراهی محمد لقمانیان به عنوان عروسکگردان به این عروسک جان دادند.
این صداپیشه معتقد است که عروسک هر چقدر با عشق بیشتری ساخته شده باشد، ارتباط بهتری با مخاطبش برقرار می کند و مخترع نیز یکی از همین عروسکهاست. سلطان احمدی بر این باور است که مجموعه پیکولو این قابلیت را دارد که در سطح دنیا نیز مشتری و مخاطب داشته باشد چرا که در این مجموعه سعی شده است که به استانداردهای جهانی نزدیک باشد.
با امیر سلطاناحمدی درباره کاراکتر مخترع گفتوگویی کردهایم که میخوانید.
کاراکتر مخترع چطور به شما پیشنهاد شد؟
در این مجموعه آقای محمد بحرانی مشاور هنری بودند و حضور من از طرف ایشان به آقای علی احمدی پیشنهاد شد. ابتدا قرار بود برای این سریال ترانه بنویسم ولی آقای بحرانی یک تیپ صدا از من در ذهنشان بود که دوست داشتند و زمانی که عروسک پیرمرد مخترع ساخته شد، به آقای احمدی پیشنهاد کردند که صدای من را با تغییراتی روی این عروسک تست بزنند.
ما بچههای عروسکی شناخت کاملی از همدیگر داریم و هر زمان بخواهیم در پروژهای همکاری کنیم از قبل میدانیم که برای هر کاراکتری صدای کدام صداپیشه مناسب است. بعد از تست صدا آقای احمدی هم احساس کردند که این صدا به کاراکتر مخترع نزدیکتر است.
با توجه به فقری که در حوزه فیلمنامهنویسی آثار عروسکی مشاهده میشود به نظرتان فیلمنامههای پیکولو چطور بود؟
واقعیت این است که بیاغراق ما بچههای فوقالعاده خلاقی در فضای کار عروسکی داریم و اگر در پروژههای عروسکی فقری احساس میکنیم ارتباطی به هنرمندان این عرصه ندارد و حقیقت این است که بودجهها و زمان در این زمینه تعیینکننده است. وقتی بودجه مناسب و زمان کافی برای انجام یک کار عروسکی در نظر گرفته نشود به طور طبیعی اتفاق خوبی نخواهد افتاد اما در این پروژه تهیهکنندگان که پیش از این با آقای احمدی کار کرده بودند، به ایشان این فرصت را داده بودند که متنی پر از اکت و اتفاق بنویسد و بودجه مناسبی برای آن در نظر گرفته بودند. ما در این پروژه روزی 7 تا 8 دقیقه ضبط میکردیم و همین زمان کافی را در اختیار نویسنده قرار میداد که بتواند ایدههایش را عملی کند. معمولا در تلویزیون چنین ایدههایی به دلیل فرصت اندک به فنا میرود و به عنوان مثال کاری که باید در 10 سکانس نوشته بشود، به 3 یا 4 سکانس محدود میشود که پروژه سریعتر پیش برود.
ولی وقتی این محدودیتها نباشد خلاقیتها بروز پیدا میکند و هنرمندان ایرانی میتوانند آثاری خلق کنند که استانداردهای درستی داشته باشد.
متنهای این مجموعه به نظر من بسیار خوب و خلاقانه است و آقای احمدی هم این امکان را به ما میداد که در بخشهایی به فراخور حضور هر کارکتر، اضافاتی را به متن داشته باشیم.
برای صداپیشگی این کارکتر چطور با این عروسک ارتباط برقرار کردید؟
زمانی که عروسکساز با کمک کارگردان و طراح عروسک، خلق یک جسم بیجان و دمیدن احساس خودشان را به آن جسم شروع میکنند، هر چه عروسک با عشق بیشتری درست شده باشد، ارتباط بهتری میتواند با مخاطب بگیرد. مخترع از آن کارکترهایی بود که وقتی وارد دفتر کار آقای احمدی شدیم، چشمهایم را دزدید. عروسک از نظر فیزیکی بسیار قشنگ و دوستداشتنی بود و بعد هم قرار شد آقای لقمانیان این عروسک را بازی بدهند که یکی از عروسکگردانان چیرهدست دنیای عروسکی است. من برای یافتن تکیه کلام این کارکتر و گستردهتر کردن ابعاد شخصیتی او تلاش میکردم و آقای لقمانیان حرکتهای تکرارشوندهای برای عروسک کشف میکرد و به کمک همدیگر ویژگیهایی را برای کارکتر مخترع پیدا کردیم از جمله این که وقتی چیزی را کشف میکند، استایل دستش چطور باشد، یا زمان گریه کردن ریش بلندش را مثل روسری مادربزرگها روی چشمهایش میگذارد و همه اینها تلاشی است برای اینکه شانس کاراکتر برای برقراری ارتباط با مخاطب افزایش پیدا کند.
با عروسکگردان چه تعاملی داشتید و چقدر پیش از فیلمبرداری تمرین کردید؟
پروسه کار عروسکی این طور است که هر چه قبل از فیلمبرداری، تمرین بیشتر باشد سر ضبط به برداشت کمتری میرسیم. زمان ضبط دیگر وقت کشف چیز تازهای نیست چون قبلا به آن فکر شده است.
من و آقای لقمانیان از زمان دانشجویی در دانشکده هنرهای زیبا با هم رفیق بودیم و سبک عروسکگردانی او را میشناختم و او هم با نوع کار من کاملا آشنا بود و بنابراین از ویژگیهای کار همدیگر شناخت داشتیم. با این حال کار عروسکی یک کار خلاقه است و تا آخرین روز میشود چیزهایی را به آن اضافه کرد اما بهتر است همه این کارها در زمان تمرین نهایی شود.
صدایی که برای این کاراکتر دارید صدای ویژه این کاراکتر است یا این که پیش از این چنین صداپیشگی را برای آثار دیگر هم داشتید؟
من در سال 88 در یکی دو پروژه برای مراکز استانها که پربیننده نبودند این صدا را برای کاراکترهایی تست زده بودم اما با حال و جان دیگری بود و بعد از آن دیگر جایی این صدا را خرج نکرده بودم تا این پروژه پیکولو که یک جنس صدا و حال دیگری از آن کاراکترهای قدیمی را به عنوان پایه و بنای اولیه استفاده کردم و ویژگیهای دیگری را به آن اضافه کردم.
با توجه به این که جلسات تمرین ما بیشتر از 10 جلسه نبود بنابراین خلق صدای یک کاراکتر از ابتدا و از صفر بسیار زمانبر است اما وقتی برخی ویژگیهای کلی را از قبل داشته باشید و تغییراتی را روی آن ایجاد کنید که به یک صدای جدید برسید، چند قدم جلوتر هستید. با این حال، جنس صدای من برای کاراکتر مخترع در این اندازه و ابعاد را مطمئن هستم که مخاطبان در ذهن ندارند.
حضور شما به عنوان صداپیشه در مراحل ساخت این پروژه چگونه بود؟ عروسکگردانی و صداپیشگی به صورت همزمان انجام میشد یا بعد از عروسکگردانی روی آن صحبت میکردید؟
در بخش ترانهها، پلی بک بود به این صورت که قبلا این ترانهها را در استودیو خوانده بودیم و بعد برای عروسکگردانان پخش میشد و آنها لب میزدند. اما بخشهای دیگر همه به صورت زنده بود و عروسکگردان و صداپیشه به شکل همزمان در زمان ضبط و فیلمبرداری حضور داشتند و ارتباط زنده شکل میگرفت.
با توجه به این که بچههای امروز به آثار بسیار جذابی دسترسی دارند که ساخته کمپانیهای بزرگ انیمیشنسازی است فکر میکنید ویژگی و تفاوت این مجموعه و کاراکترهای آن چیست که بتواند توجه کودکان ایرانی را به خود جلب کند؟
قبول دارم که این قضیه کار ما را سخت کرده است. وقتی خودم بچه بودم طرفدار کارهای عروسکی نبودم و کارتون تام جری و پلنگ صورتی را ترجیح میدادم. وقتی در همان دهههای گذشته جذب مخاطب این اندازه سخت بوده است، امروزه با توجه به تولید انیمیشنهای جذاب برای کودکان در سراسر دنیا سختتر هم شده است. اما این منحصر به ایران نیست و همه دنیا در بخش تولید آثار عروسکی با آن دست به گریبان هستند و تولیدکنندگان و پخشکنندگان این آثار ناچارند برای جذب مخاطب بیشتر تلاش کنند.
گویش کاراکتر مخترع مربوط به منطقه خاصی از ایران است یا ابداعی است؟
من اهل شهرستان محلات هستم و از گویش محلات که به آن کاملا مسلط هستم برای این کاراکتر استفاده کردم. در پروسه ضبط این مجموعه به این موضوع فکر کردم که وقتی پیکولو یک سرزمین خیالی است ممکن است یکی از کاراکترهای آن هم از جایی مثل ایران به آن پرت شده باشد.
کارگردان چقدر از نظرات صداپیشگان یا عروسکگردانان در جهت پیشبرد قصه استفاده میکرد به عبارت دیگر آن چه پیش روی بیننده است تمام و کمال بر اساس فیلمنامه است یا بداهه و نظرات دیگری هم در طول ساخت اثر به آن اضافه شد؟
علی احمدی جوان خلاق و باهوشی است که کمدی را خوب میشناسد. بخش عمده زندگیاش را در تئاتر گذرانده و بنابراین ایدههایش با سلیقه ما همراستا و نزدیک بود. ایشان با توجه به این که فرزند خسرو احمدی هستند بنابراین از کودکی با کار کودک هم آشنایی داشتند و با این فضا بیگانه نبودند. با وجود آن که یک دهه از ما کوچکتر است اما آنقدر در کارش جدی، باهوش و مسلط است که کاملا به او اعتماد داشتم و تجربیاتم را با ایشان در میان میگذاشتم که اگر به متن کمک میکرد، میپذیرفتند. من احترام زیادی برای آدمهایی قائلم که کار برایشان جدی است. وقتی ناخدای کشتی حواسش به همه چیز هست شما هم به عنوان ملوان تلاش میکنی که کشتی در جهت درست حرکت کند.
مخاطبان شما بیشتر کودکان و نوجوانان بودند یا بزرگسالان هم تماشاگر این مجموعه بودند و بازخوردها تاکنون چه بوده است؟
من فکر میکنم که مخاطب اصلی این مجموعه کودکان است اما میتواند طیفی از بزرگسالان را که عاشق کارهای فانتزی هستند نیز جذب کند همان طور که تاکنون طرفداران بالای 20 سال هم داشته است.
از نظر بازخورد نیز به نسبت تولیدات تلویزیونی بازخوردهای خوب و مواجهه مثبتی را از سوی کودکان شاهد بودیم. بچههای امروز که ریتم کند و آثار بیرنگ و لعاب را برنمیتابند، این مجموعه را در هر قسمت تا پایان دیده بودند و این نشان میدهد که پیکولو را دوست داشتهاند و این برای ما بسیار دلگرمکننده است.
نقطه قوت این مجموعه به نظرتان کدام قسمت است؟
در مجموعه پیکولو همه عوامل سعی کردند بهترین خودشان را ارائه کنند. در حوزه موسیقی با حضور آقای پوریا حیدری اتفاق جذابی افتاده و در حوزه متن همه قصهها جذاب است. صداپیشهها و عروسکگردانان همه افراد باتجربهای هستند و انتخابهای درستی شده است. در بخش کارگردانی هنری و تلویزیونی نیز تعامل خوبی صورت گرفته است. در تدوین و فیلمبردای همه چیز خوب و حرفهای و بسیار خوشرنگ ولعاب است. در برخی قسمتها از جمله بخش صحنه هم با وجود این که گرفتار کمبود وقت شدند ولی با توجه به حجم بالای کار در این بخش، آقای زربخش و تیمش تلاش درخور تحسینی ارائه کردهاند.
من سالهاست که کار عروسکی میکنم. در دهه 80 به کارهای عروسکی آن زمان فرصت میدادند که پروسه تولیدش به طور طبیعی اتفاق بیفتد اما در دهه نود پخش زنده و یا زندهنما باعث افت کارهای عروسکی شد و این آثار حدود 200 تا 300 دقیقه در طول یک روز خروجی میدادند که همین باعث تغییر نگاه مدیران شد که ساخت و تولید کار عروسکی همین است و باید با تایم بالا روزانه تولید شود اما در مجموعه پیکولو زمان کافی برای عملی کردن ایدهها وجود داشت و روزی 7 تا 8 دقیقه ضبط میکردیم.
به نظر من جای تولید آثاری نظیر پیکولو واقعا خالی بود و امیدوارم که همه مخاطبان هم آن را دوست داشته باشند که باز هم هنرمندان خلاق چنین آثاری را تولید کنند چرا که خوراک هنری برای بچههای ما بسیار کم است و برای آن که بتوانیم در این بخش رقابت کنیم لازم است که دست به تولید آثاری با کیفیت بهتر بزنیم.
فکر می کنید مجموعه پیکولو میتواند مخاطبان غیرایرانی را هم به خود جذب کند؟
این پروژه تلاش نکرده است که فضای کار را ایرانیزه کند و بیشتر سعی کرده تا خودش را به استانداردهای جهانی نزدیک کند. ما درحوزه کار عروسکی عقب نیستیم و فکر میکنم که پیکولو در دنیا هم مشتری خواهد داشت چرا که قصههای آن قرار است در دنیا قابل فهم باشد و زمانی که ترجمه شود مخاطب غیرایرانی هم میتواند لذت ببرد. شوخیهای آن نیز مبتنی بر دیالوگ نیست و از کمدیها و شوخیهای بصری مختلفی استفاده کردیم که در همه دنیا میتواند مشتری داشته باشد.
من معتقدم که اگر نگاه به کار عروسکی طوری باشد که زمان و بودجه مناسب و کافی را در اختیار داشته باشد، میتواند قابلیت ارائه در سطح دنیا را هم داشته باشد.