جواهری بهنام ماه الماس
در سال ۱۹۲۷، توماس الیوت منتقد و نمایشنامهنویس انگیسی- آمریکایی، رمان «ماه الماس» را اولین، بلندترین و بهترین داستان مدرن پلیسی در انگلستان نامید.
به گزارش شما نیوز ،
بدون شک، ویلکی کالینز، نقش درخشانی در پایهگذاری رمان کارآگاهی در انگلستان ایفا کرده است. در سال ۱۹۲۷، توماس الیوت منتقد و نمایشنامهنویس انگیسی- آمریکایی، رمان «ماه الماس» را اولین، بلندترین و بهترین داستان مدرن پلیسی در انگلستان نامید. گرچه نظر او تا مدتها نقل مجالس ادبی بود اما عدهای از مفسران حتی پا را فراتر نهاده و عقیده داشتند که ناشر رمان «ماه الماس» در شکلگیری ژانر کارآگاهی وظیفه مهمی را به انجام رسانده است.
کالینز که بیشتر رمانهایش در قالب ژانرهای ملودرام و احساسی طبقهبندی میشود، در سال ۱۸۵۱ با چارلز دیکنز آشنا شد و برای هفتهنامه او داستانهای سریالی مینوشت. با این حال، او توانست داستانهای جنایی را به عمق فرهنگ بورژواها و ثروتمندان بکشاند. داستان زن سفیدپوش در سال ۱۸۶۰، تلفیقی از یک ملودرام گوتیک با ژانری جنایی معمایی بود که در یک خانواده مدرن و اشرافی روایت میشد و فرمولی را خلق کرد که تا زمان معاصر، نویسندگان داستان جنایی از آن بهره میبرند.
عصر ویکتوریا (۱۸۳۷-۱۹۰۱) اولین دورانی بود که در آن باب مداقه در حرفههایی چون کارآگاهی پلیس و بازپرسی جنایی گشوده شد. رمان «ماه الماس» که در ابتدا، طی چند ماه، در هفته نامه دیکنز در قالب داستانی دنبالهدار منتشر میشد، از یک ماجرای واقعی الهام گرفته بود.
در سال ۱۸۶۰، کودک چهار سالهای در یک خانواده ثروتمند، از اتاق خوابش ربوده شد و چند روز بعد که جنازه او را یافتند، با وضع فجیعی به قتل رسیده بود. کارآگاه یا بازپرسی به نام جک ویچر رسیدگی به پرونده را بر عهده گرفت. او ابتدا به پرستار کودک ظنین شد و او را دستگیر کرد اما مدتی بعد او را رها کرده و خواهر کودک به نام کنستانس را بازداشت کرد. بازپرس ویچر طبق قرائن و شواهد، اتهاماتی به او زد. مطبوعات وقت بسیار سر و صدا کردند و درنهایت کنستانس چون یک دختر اشرافزاده بود، بدون هیچ دادگاهی تبرئه شده و به خانه باز گشت. چند سال بعد، او نزد یک کشیش به گناهانش اعتراف کرد و در ادامه خودش را در اختیار قاضی قرار داد.
سه سال بعد از محکومیت کنستانس، کالینز با دیکنز مشورت کرده و تمایل خود را به نوشتن داستانی شبیه به این ماجرا ابراز داشت. در سال ۱۸۶۸، رمان «ماه الماس» با الهام از این پرونده جنجالی نوشته شد.
برخلاف بسیاری از رمانهای ویکتوریایی مانند «دیوید کاپرفیلد»، «جین ایر»، «اولیورتویست» یا «دراکولا»، کالینز در عنوان این رمان، از نام یک شیء بهره میبرد. جواهری بسیار گرانقیمت به نام ماه الماس یا سنگ ماه توسط کلنلی انگلیسی از یک معبدی در هند به سرقت رفته و قرار بوده که توسط وکیل جوانی به نام فرانکلین بلیک به راشل یعنی خواهرزاده کلنل، در هجدهمین سال تولدش هدیه شود. اما همان شب، الماس به سرقت میرود. یک کارآگاه از لندن، برای روشن شدن ماجرا احضار میشود اما کمی بعد، بلیک روند تحقیقات را به عهده میگیرد، هر چند خودش هم جزو مظنونین است.
یکی از پیچیدگیها و شاید نکته بارز رمان ماه الماس، شیوه چند روایتگری داستان توسط اشخاصی است که مستقیم یا غیر مستقیم در داستان دخیل هستند. سبک و سیاقها و نقطهنظرات مختلف نه فقط بر تنوع و توجه به داستان افزوده، بلکه در کشف شخصیتها نیز کمک شایانی میکنند.
کالینز در اجرای روال بازرسی جنایی وسواس خاصی به خرج داده و به سرنخها (لباس شب خونین، در تازه رنگ شده و زنجیر فلزی) اشاره دارد. درواقع او با نمایش این سرنخها قانون بازی جوانمردانه را رعایت کرده و کارآگاه داستانش چیزی بیشتر از خواننده نمیداند. انتقال و دگرسویی زیرکانه سوءظن میان افراد داستان، همراه با رونمایی از سرنخهای جدید باعث میشود تا وجه معمایی داستان جذابیت بیشتری یافته و خواننده را گیج کند.
در کل، او همه قوانین یک داستان کارآگاهی کلاسیک را رعایت کرده است: در یک خانواده ثروتمند، جرمی رخ میدهد؛ مظنونهای بسیاری دور هم جمع شدهاند که هر کدام پر از انگیزه، زیرک و فرصتطلب هستند. یک کارآگاه باهوش از سازمان نوپای پلیسی که میخواهد براساس سند و مدرک، معما را حل کرده و جرم را ثابت کند وارد ماجرا میشود و در آخر هم یک پایانبندی غافلگیرکننده و جذاب ارائه میشود تا مخاطب را راضی نگه دارد. تنها تفاوت این رمان با ژانرهای همانند خودش این است که برعکس کارآگاهانی مانند شرلوک هلمز و یا هرکول پوآرو، کارآگاه ماه الماس که علاقه زیادی به گل رز نشان میدهد، در آن نقش محوری ندارد.
البته این رمان علاوه بر موفقیت در خلق یک ژانر کارآگاهی، امتیازات درخشان دیگری نیز دارد. کالینز در توصیف ظاهر عینی و جو غالب بر داستان مهارت فوقالعادهای به خرج داده است، به خصوص در مقایسه بین ثروت و امنیت خانواده وریندر و تنهایی وهمآلود شنهای سرگردان و همینطور میان جواهر عجیب و نفرینشده ماه الماس و زندگی به ظاهر آبرومند و کلاس بالای جامعه ویکتوریایی.
کالینز در مقدمه اولین انتشار رمان «ماه الماس» نوشت: در برخی از داستانهای سابقم، هدف از روایت، ترسیم نفوذ شرایط جامعه بر افراد و کاراکترها بوده، در حالیکه اینجا موضوع با کنش متقابل میان شخصیتها تغییر میکند و این همان قلابی است که خواننده را گیر میاندازد. اما به نظر نگارنده، آنچه که رمان «ماه الماس» را به موفقیت رساند، نه شیوه روایی آن، بلکه مکاشفهایاست که طی داستان شکل میگیرد.
رمان کالینز نوعی درونبینی اندیشمندانه را از وجوه مختلف زندگی در عصر ویکتوریا ارائه میدهد، آن هم از طریق صداقت و تنوع رفتاری در افراد داستان. وقتی که کوچکترین رفتار شخصیتها باعث گرهافکنی در ماجرا شده و به راز و رمزها کمک میکند، آداب و سنتهای ویکتوریایی به نکات جالب و برجسته یک داستان پلیسی ختم میشوند.
هنر کالینز در «ماه الماس» فقط به اینها خلاصه نمیشود، او گروهبان کاف، اولین کارآگاه پلیس استاندارد در تاریخ انگلستان را هم خلق میکند. مردی که به پرورش گل رز علاقه خاصی نشان میدهد و گرچه رفتاری عجیب دارد اما باورپذیر است و از شخصیت واقعی بازپرس اسکاتلندیارد، جاناتان ویچر الهام میگیرد. «ماه الماس» تنها رمانی نیست که براساس زندگی یک پلیس واقعی نگاشته شده، اما اولین است. بازرس ویچر در پروندهای به تحقیقات پرداخت که جزو جنجالیترین جنایات قرن نوزدهم در انگلستان بوده و تا به حال سوژه داستانها و مطالب زیادی قرار گرفته که به تبع آن، کارآگاه ویچر را به شهرتی جهانی رسانده است.
گروهبان کاف که نقش بدل او را در داستان بر عهدهدارد، ابتدا خیلی ماهرانه با صحنه جرم برخورد میکند اما اشتباها راشل را گناهکار تشخیص میدهد و گمان میکند که او الماس خود را دزدیده است، اما وقتی که جواهر گران قیمت در ملاء عام دیده میشود، سارق را شناسایی میکند، هرچند که توسط قانون محاکمه نمیشود.
مکاشفه وقایع پیرامون ناپدید شدن الماس نیاز به کارآگاهان آماتوری هم دارد که این وظیفه را فرانکین بلیک با دکتری به نام «اِزرا جنینگز» همراه با مهارتهایی علمی انجام دادند. «گابریل بترج» که رابط بین کارفرما و خدمتکاران به شمار میرود و اطلاعات را بین آنها و همینطور به خواننده منتقل میکند نیز بهنوعی وظیفه کشف و شهود را در این رمان اجرا میکند. در واقع، این بترج است که با به کارگیری لفظ «تب کارآگاهی» هیجان کشف حقیقت را در خواننده بالا میبرد. کالینز به راویان داستان اجازه نمیدهد تا اطلاعاتی بیشتر از آنچه خود میدانند، در اختیار خواننده قرار دهند اما گاهی آنها نمیتوانند در مقابل این وسوسه مقاومت کنند. اینکه گاهی تکیه کلام «چنانچه خواهید دید» از زبان آنها جاری میشود، نشانگر هوشمندی مولف به واسطه تحریک زیر پوستی و بالا بردن کنجکاوی خواننده است.
بترج اذعان میدارد که پیشخدمتی به نام رُزانا مظنون است، به این خاطر که هم پیشینه کیفری دارد و هم نقص جسمی. شاید بتوان رُزانا را نقطه ضعف داستان به حساب آورد. واقعا چه رابطهای بین تحقیقات و نگاه مردانه، پیشینه کیفری و نقص زنانه وجود دارد؟ رُزانا که در این داستان نقش یک زن عصر ویکتوریایی را بازی میکند، قرار است به کنستانس کنت شبیه باشد. البته کالینز ادعا نمیکند که داستانی شبیه به آن حادثه تلخ نوشته، اما اینجا یک پیشداوری مردانه انجام داده است.
نکته قابل توجه دیگر در پایان داستان این است که روایتگران چیزی بیشتر از خواننده نمیدانند و قرار هم بر این بوده تا رمز جنایت از طریق اسناد و مدارک و شواهد گشوده شود، اما حل کردن ماجرا با موضوعی که از دید خواننده پنهان بوده، کمی آنها را ناامید میکند. شاید استعمال مواد مخدر (به خاطر درد شدید کمر) در زندگی واقعی کالینز بر این روند تاثیر داشته است.
علاوه بر ژانر جنایی و کارآگاهی، داستان وجوه دیگری نیز دارد و این را نیز نشان میدهد که نظام بورژوازی وقتی در رسیدن به اهداف سودجویانه خود ناکام میشوند، چگونه ادب و احترام تصنعی را میشکنند و با گستاخی و بیشرمی، درونمایه واقعی خود را بروز میدهند و حتی نسل بعدی و جوان آنها نیز در ادامه راهشان از هیچ جرمی رویگردان نیستند.
شاید بتوان رمان «ماه الماس» را یک درام خانوادگی هم نامید (کلنل، راشل، فرانکلین و گادفری همه با هم فامیل نزدیک هستند و خدمتکاران نیز آنقدر سابقه وظیفه طولانی دارند که جزو نزدیکان به حساب میآیند) اما آنچه مسلم است ویلکی کالینز با این کتاب، اولین داستان کارآگاهی کلاسیک انگلیسی را با تلفیقی از خاندان اشرافی، سرنخ، گناهکار، شاهد و مجموعهای از پلیسهای حرفهای و آماتور، به دنیا معرفی کرد.
مهرداد مراد