شمانیوز
شما نیوز

از گالیله برشت تا آرزوی سمندریان

تفکر دشنه ای تیز است و متفکر همیشه می رود تا در متن اجتماع تبدیل به قهرمان شود.

از گالیله برشت تا آرزوی سمندریان

به گزارش شما نیوز ،آندره آ: بدبخت ملتی که قهرمان ندارد......گالیله : نه ! بدبخت ملتی که محتاج قهرمان است.(از متن نمایش گالیله-برشت-)

نمایشنامه «گالیله» اثر برتولت برشت به کارگردانی دکتر علی پویان در تماشاخانه ایرانشهر اجرا شد . معمولا یادداشت هایی که بر این نمایشنامه ها و اجراهای آنان نوشته می شود گزارش گونه است و از زمان اجرا و عوامل و کیفیت ها می نویسند ،اما اندیشه مخاطب با دیدن این نمایش به موضوع فلسفی تری متمایل می شود : ارتباط برشت با جامعه ایران . پس از منظر بینامتی و رگه های ارتباطی متن به این نمایش نگاه می کنیم .

با برشتی روبرو هستیم که از میان متفکران و آرای کسانی چون مارکس، فروید و نیچه نظریات خود را کشف کرد و میراث فکری خود را در قالب درام به نسل های بعد اهدا کرد . او همیشه بشر عصر جدید را در آثارش رونمایی می کند .

دکتر پویان به عنوان چشم سوم نویسنده و در مقام کارگردان ، حلقه مفقوده برشت و عصر جدید را می شناسد . او می گوید : اجرای گالیله دغدغه همیشگی استاد فقید حمید سمندریان بوده است.بنابرین او با نقطه گذاری هایی که مختص این کارگردان فقید ایرانی بوده است متن را به صورت مدرنیستی کارگردانی کرده و روابط عِلّی و معلولی نمایش را از حالت خطی خارج کرده است . گالیله این متن شخصیتی مدرن است که عقل را لوگوس می داند و قلمرو او دانش است .

گالیله و زندگی پرنشیب و فراز او در متن برتولت برشت از دومنظر قابل مشاهده است : یکی درگیری اجتماعی و عاطفی با موضوعات مورد مطالعه اش و دوم فاصله گیری از یافت ها به خاطر ماندگاری اندیشه اش .

تفکر دشنه ای تیز است و متفکر همیشه می رود تا در متن اجتماع تبدیل به قهرمان شود. شاگردان گالیله او را قهرمان می خواهند، اما نمی دانند که قهرمانان سایه ای سنگین بر زبان می اندازند . جامعه ضعیف همیشه نیازمند قهرمان است . بنابرین یکی از دردهای گالیله جامعه ای است که نیاز به قهرمان دارد .

چرا همیشه در طول تاریخ تنگ نظری های ایدئولوژیکی در بن بستِ خشونت، خود را نشان می دهند؟ ارتباط دانش به دادگاه انگیزاسیون چیست ؟ این سوالی است که توسط دکتر پویان از متن برشت دریافت شده است . او پاسخ ها را به مخاطب واگذار می کند .

به بازی ها که نگاه می کنیم می بینیم برای وفاداری به متن ، ملاحظاتی از سوی کارگردان اعمال و همین باعث شده اجرای متن بالغ بر دوساعت باشد . مخاطبِ امروز متاسفانه حوصله تفکر و ارتباط با شبکه ناسازگار متون دراماتیک را از دست داده است . در این اجرا دال هایی نظیر کشف ، تفتیش نظام فکری، دانش و رسالت نویسنده به بازیگران واگذار نمی شوند؛ چون پارامترهای مانند فیگور، ترکیب بازی ها و سکون و یکدستی متن ، جایگزین آنها خواهد شد .

شاید این سوال برای مخاطب پدید بیاید که چرا بازی ها در یک سطح بودند؟ باید گفت اصولا فاصله گذاری شیوه ای برشتی است و بازی ها در متون برشت بر مبنای درام تعریف می شوند . فاصله گذاری و تعلیقِ متن برای برشت ،حکمی تمام عیار است و فاصله گذاری را ضد ایده آلیسم سنتی می داند . بنابرین در متن برشت نباید پرسوناژها نسبت به هم برتری داشته باشند و یا بازی یکدیگر را نشانه بگیرند و از هم فراروی کنند .

به طور کلی این متن دارای یک دکوپاژ آرمانگرایانه و دیداری است و بازی ها هستند که با آن انطباق دارند . در واقع این برشت است که از ما می خواهد صحنه را نقد کنیم بی آنکه با آن یکی شویم . دکور و طراحی لباس نیز در توالی نمایش تابعیت محض خود را نشان می دهند . حتی در ذهن خود نمی توانیم جزیی ترین شیء را از صحنه خارج کنیم .

ارائه قاب های تصویری به صورت پی در پی از یک سو وحدت رویه را پررنگ می کند و از سویی به علت کثرتِ قاب ها ، محوریت با درام است و روایت در ذهن مخاطب باقی می ماند .

ترس از مرگ و احساس گناه با گالیله نسبتی ندارد . او در حصر و تبعید به مجازات ابدی و خانه نشینی می رسد، اما مخاطب آگاه می داند که زنده ماندن او مجازاتی است که کلیسا را بیشتر آزار می دهد . انگیزاسیون برای او خاطره نمی شود، بلکه بخشی از زندگی اوست . ورود و خروج مفت شان و شاگردان و دیالوگ هایی که بر این مبنا هستند هوشیاری کارگردان و درک ایده آل او را نسبت به فرامتن می رساند . از وحشت جهنم سوزانی که برای گالیله مهیا کرده بودند تا برخورداری جهانیان از ساختار واقعی هستی راهی نمانده است . ناسازگاری ، رنج و بی اعتنایی مسئله اساسی گالیله های تاریخ است. آنها می دانند علم نه خصوصی است و نه هرگزخصوصی سازی می شود .

برای برشت ، ژست مفهومی اجتماعی دارد، اما کاراکتر گالیله نزدیک به شخصیت است . شخصیت در تئاتر باید از ژشت به دور باشد . از سویی باید گفت هر ژستی نیز اجتماعی محسوب نمی شود . اگر دقیق تر به موضوع نگاه کنیم کنشِ مستخدم در برابر گالیله و گوشزد کردن فقر( از منظر برشت ) ژست اجتماعی محسوب می شود .

برای تقویت شخصیت گالیله لازم است که تیپ های اطراف او بازی های شان را در گرو حضور او انجام دهند و مخاطب را به ضمیر گالیله ارجاع بدهند .

در پایان باید گفت اگر برای برشت سوال این بوده است که چگونه اندیشه در برابر کلیسا توانسته قد علم کند ؛ سوال امروز این است که چگونه هنر می تواند در برابر متافیزیکی بودن اندیشه به مقاومت خود ادامه دهد؟ این سوالی است که برتولت برشت ، حمید سمندریان و دکتر علی پویان با یک نظام فکری در طول تاریخ بارها از ما پرسیده اند .

مجتبی حدیدی

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied