شمانیوز
شما نیوز

سه معضل تراژیک در باب تئاتر

حسین حیدری‌نیا- نویسنده و کارگردان

به گزارش شما نیوز ، اولين و مهم‌ترين موردي را که ارسطو به‌عنوان اولين نظريه‌پرداز جامع هنر نمايش در باب عناصر تراژدي(درام) متذکر مي‌شود افسانه مضمون يا همان داستان است. به‌عبارتي ديگر اولين چيزي که مخاطب و تماشاگر نمايش را به سالن ‌ ها مي‌آورد و آن‌ها را متمايل به حضور مکرر مي‌کند عنصر داستان‌گويي است که ريشه‌هاي بنيادي در فرهنگ انساني دارد. وقتي درباره تماشاگر صحبت مي‌کنيم اشاره ما به تماشاگر عام است. يعني مردم عادي صرفا به جهت تفريح و گذران وقت تشخيص مي‌دهند که به ديدن نمايش بنشينند. مسئله از همين جا شروع مي ‌ شود. پيدا کردن راهکارهايي که بتواند اين ضعف اجراگران را در برابر ديدگان مخاطب پوشش دهد. به روايتي ديگر وقتي گروه اجرايي نتواند در ابتدايي‌ترين حالت، يک داستان خوب بگويد و در سرگرم کردن آن‌ها ناتوان باشد، مجبور مي‌شود دست به دامان شهرت و محبوبيت بازيگران چهره تلويزيوني و سينمايي شود که به‌واسطه اين عنصر تسکين‌دهنده بتواند صندلي‌هاي سالن اجراي خود را پر کند.

دومين نکته ايجاد شرايط خاص و معضل‌ساز براي گروه ‌ هاي اجرايي است جهت فراهم کردن چهره‌‌ها در آثارشان مصائبي همچون تامين هزينه‌هاي دستمزد، هماهنگي‌هاي زماني به جهت انجام تمرين و اجرا، محدوديت‌هاي عجيب و غريب و انتخاب ‌ هاي بازيگران و ديگر گرفتاري‌هايي از حضور چهره‌‌ها تا محل اجراي مناسب با خواست‌هايشان و... از آن‌جا که چهره هاي تلويزيوني و سينمايي که سابقه حضور در تئاتر را نداشته‌اند با فاکتورها و معيارهاي دنياي تصوير وارد عرصه تئاتر مي‌شوند و گروه اجرايي در شرايطي قرار مي‌گيرد که براي فراهم کردن خواسته‌هاي آن‌ها بايد تن به مسائلي دهد که ناخواسته اثر را تحت‌الشعاع خود قرار مي ‌ دهد. مواردي مثل بالا بردن قيمت بليت‌، کاستن از کيفيت هنري و تکنيکي به‌واسطه زمان محدودي که چهره ‌ ها مي ‌ توانند براي وادي نمايش و تمرين ‌ هايش وقت بگذارند. نبود امکان يک سالن اجراي به‌اصطلاح آبرومند براي حضور اطرافيان و دوستان و همکاران چهره ‌ ها با قيد حفظ آبروي حرفه ‌ اي براي چهره ‌ هاي مشهور؛ براي کارگردانان و تهيه‌کننده‌‌ها معضلاتي ايجاد مي ‌ کند که رفع آن عذاب‌آور است اما آن‌ها به بهانه جذب مخاطب به آن تن مي‌دهند فارغ از اين‌که اين به‌اصطلاح مسکن مخرب کارکردش را در بلندمدت از دست مي‌دهد. چنان‌که هم‌اکنون با نگاهي به صندلي‌هاي خالي سالن ‌ هايي که حتي چهره‌‌ها در آن اجرا مي‌روند ديده مي‌شود.

نکته سوم درباره کناره‌گيري هنرمندان اصيل تئاتر و عدم حضور نسل تحصيل‌کرده و آموزش‌ديده کشور به عرصه جريان ‌ ساز تئاتر است. اگر قبول کنيم که بضاعت فعلي تئاتر ما از ساحت تماشاگر و در يک محدوده مشخص است، حضور چهره‌‌ها مضاف بر اين‌که سطح سليقه مخاطب محدود ما را از مرتبه‌اي عالي که دريافت يک تجربه زيستي از نمايش به سطحي نازل است به ديدن چهره بازيگران مشهور تنزل داده است. شرايط، زماني حادتر مي‌شود که سرخوردگي و يأس در بدنه هنرمندان اصيل و ريشه‌دار تئاتر باقي بماند؛ هنرمنداني که نقطه قوت و جريان‌ساز توليد تئاتر بنيادين و اصيل کشور ما هستند.

از منظري ديگر نسل جوان باآتيه و علاقه‌مند و پرانرژي کشور را بايد مورد توجه قرار داد که توانايي‌هايشان در تمام زمينه‌هاي توليد نمايش(نويسندگي، کارگرداني، بازيگري، طراحي و...) بسيار ستودني و مثال‌زدني است. اما متاسفانه زير سايه سنگين ستاره‌محوري چه در سالن‌هاي خصوصي درآمدمحور و چه موارد مشابه ديگر، توان ايستادن و رشد کردن را به آن‌ها نمي‌دهند. عاقبت تلخ اين اتفاق و جريان در سال ‌ هاي آتي ضربه‌اي سنگين و مهلک و دردآوري را بر پيکره حرفه ‌ اي تئاتر اين کشور خواهد زد.

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied