در گفتگوی گسترشنیوز با معلم حق التدریس مطرح شد:
آخرین شانس این معلمان را نگیرید
داشتن شرط سنی برای شرکت در آزمون استخدامی آموزشوپرورش، به بزرگترین مشکل شماری از معلمان حقالتدریس تبدیل شده است. در صورت ادامه بیتوجهی به نص صریح قانون، آخرین فرصت آنها از دست میرود.
بعضی مشکلات، با هر متر و معیاری، کوچکاند؛ آن قدر کوچک که در صورت پایبندی به قانون و عدالت، اصلاً نباید به مشکل تبدیل میشدند. اما امان از غفلت و بیتوجهی مسئولان که از گلولههای کوچک برف، بهمن میسازد و بر زندگی آدمهایی آوار میکنند که کوچکترین حقشان، استخدام قانونی است. با کمی توجه و همدلی میتوان امید را به معلم داستان ما و بسیاری دیگر بازگرداند. کم نیستند معلمانی چون او که خواستشان کاملاً مشروع و قانونی است اما صدایشان به جایی نرسیده است. داستان آنها شیرین نیست ولی باید حوصله کرد و داستان تلخشان را شنید و کاری کرد. امیدواریم داستان تلخ آنها، پایانبندی شیرین داشته باشد.
نمیتوان از صفر شروع کرد
ترجیح میدهد اسمش را ذکر نکنیم. ۳۶ ساله است؛ اهل کهیلویه و بویراحمد. آزمون استخدامی نزدیک است و او خود را برای شرکت در آن آماده میکند اما «شرط سنی»، ناامیدش کرده است. کلمه حقالتدریسی را به کابوس تشبیه میکند؛ کابوسی که انگار تمامی ندارد و باعث میشود خجالت بکشد: «کاش مسئولان بتوانند خود را لحظهای جای من و امثال بگذارند تا درک کنند دقیقاً از چه چیزی حرف میزنیم. دانشآموز سابق شما حالا همکارتان شده است. او معلم رسمی است و روز اول مهر با نوعی ترحم و شگفتی سوال میکند هنوز هم حقالتدریس هستید؟». اضافه میکند: «من دو فرزند دارم، آیا با حقوق دو میلیونی میتوان زندگی کرد؟ سن من و همکاران دیگری که شرایط من را دارند بالا رفته، نمیتوانیم در این سن و سال به فکر شغل دیگری باشم».
در ادامه توضیح میدهد: «از سال ۱۳۹۲ همکاری را با آموزشوپرورش شروع کردم. به عنوان سرباز معلم و با حقوق ۲۰۰ هزار در مناطق محروم و صعبالعبور کهکیلویه و بویر احمد به مدت دو سال کار کردم و ریاضی درس دادم. معلمان رسمی حاضر به کار در این مناطق نبودند بنابراین در کنار ریاضی، درسهای دیگر هم تدریس کردم. بعدازآن به مدت ۵ سال به عنوان نیروی خرید خدمات با کمترین حقوق و حتی بعضی مواقع بدون بیمه کار کردم».
برایم توضیح میدهد که بعد از تلاش بسیار مدرک رسمی زبان انگلیسی هم اخذ کرده و در کنار ریاضی، زبان هم تدریس کرده است.
وعدههایی که عملی نشد
در ادامه میگوید: «نیروهای حقالتدریس و نهضتی، قبل از سال ۹۱ تعیین تکلیف شدند. آموزشوپرورش و مجلس بارها قول دادند که تکلیف نیروهایی که بعد از سال ۹۱ شروع به فعالیت کردهاند هم مشخص و آنها را استخدام کند. متاسفانه این وعدهها محقق نشد. مسئولان آموزشوپرورش به ما قول دادند که برای ما ضریب امتیاز در نظر بگیرند تا سابقه ما در آزمون ماده ۲۸ لحاظ شود. متاسفانه این وعده هم عملی نشد. من همانند معلمان رسمی و استخدامی آموزشوپرورش دورههای حین خدمت را زیر نظر دانشگاه فرهنگیان گذراندم. ابلاغیه رسمی و کد پرسنلی دارم اما متاسفانه هیچ توجهی از سوی مسئولان به من و معلمان دیگری که وضعیتی مشابه من دارند نمیشود».
این معلم در ادامه میگوید: «معاون وزیر قبلی مصاحبه کردند و گفتند سابقه افرادی که با آموزشوپرورش همکاری داشتهاند در مصاحبههای استخدامی ماده ۲۸ لحاظ میشود. بهعنوانمثال من سال گذشته کارنامه سبز داشتم اما به دلیل اینکه در شهر ما به معلم ریاضی نیاز نبود مرا به شهرستان دیگری فرستادند. بعد از چند سال کار برای آموزشوپرورش در مصاحبه هیچ کمکی به من نشد و امتیاز لازم تعلق نگرفت. در نتیجه شخصی که بومی آن منطقه بود از ضریب ۱.۴ برخوردار و قبول شد».
سابقه را لحاظ کنید
وی خاطرنشان کرد: «آموزشوپرورش سن استخدامی را ۳۶ سال تعیین کرده است. ما از مسئولان انتظار داریم که افرادی مانند من که سالها با این شرایط بسیار سخت کار کرده و به شدت دغدغه معیشت داریم حداقل سابقه کارمان برای شرایط سنی لحاظ شود تا بتوانیم در آزمون استخدامی شرکت کنیم. تنها انتظار ما این است که مسئولان آموزش پرورش حداقل شرایط سنی را برای امثال بنده که نزدیک به ۸ سال با عشق و علاقه به معلمی و کودکان در مناطق محروم، تدریس کردهایم قائل شوند و بتوانیم در آزمون استخدامی شرکت کنیم. سازمانهای دیگری دیوان محاسبات، قوه قضاییه و ... سالّهاست که پذیرفتهاند باید دوره خدمت سربازی در احتساب شرایط سنی داوطلبان استخدامی لحاظ شود اما متاسفانه در آموزش و پرورش به این نکته عادلانه بیتوجهی میشود».
وی تاکید کرد: «شرط سنی برای شرکت در آزمون استخدامی آموزشوپرورش به بزرگترین مشکل شماری از معلمان حقالتدریس و خرید خدمات که سابقه همکاری با آموزش و پرورش را دارند تبدیل شده است».
بغض و سخن پایانی او را نمیتوان از یاد برد. تلاش و پیگیری اش به جایی نرسیده است و یاس و ناامیدیاش را پنهان نمیکند اما همچنان سرشار از شور و انگیزه است. او فقط به یک فرصت نیاز دارد. فرصتی که قانونا حق او و همه کسانی است که در شرایطی مثل او روزگار میگذرانند: «قول میدهم اگر این مشکل حل شود و بتوانم در آزمون شرکت کنم، با امتیاز بسیار بالا قبول شوم. آخرین فرصتم دارد از دست میرود. کاری کنید».