شام ایرانی با طعم سیگنال های جنسی
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شما نیوز):شام ایرانی» بیژنگ بیرنگ به شدت به برنامه ماهواره ای «بفرمایید شام» شباهت دارد. نریشن گویی بیژن بیرنگ، فضاهایی که مهمانان منوی غذا را می بینند و می خوانند، آیتم میانی هر بخش از برنامه که آرم برنامه را در بر دارد، روند بخش بندی برنامه، نحوه فیلم برداری، نظر مهمانان در مورد منزل میزبان و حتی مدل صحبت کردن میهمانان از یکدیگر و به طور کلی تمام بخشهای موجود در برنامه بدون کم و کاستی به شدت به برنامه «بفرمایید شام» شبکه ماهواره ای «من و تو» شباهت دارد!
نقد و بررسی فیلم سینمایی «شام ایرانی»
درباره کارگردان: بیرنگ متولد 1328 است. وی دانش آموخته ادبیات نمایشی از دانشگاه هنرهای دراماتیک در سال 1354 و دارای مدرک کارشناسی ارشد در فناوری آموزشی از دانشگاه جنوب کالیفرنیا است. وی فعالیت سینمایی را با فیلمنامه فیلم سینمایی هی جو (به کارگردانی منوچهر عسگری نسب - 1367) شروع کرد. • 1 _ شام ایرانی (1390) • 2 - قصه عشق (1385) • 3 - سیندرلا (1380) • 4 - علی و غول جنگل (1369) کارگردانی تلویزیون: • 1 - باز هم زندگی • 2 - سرزمین سبز • 3 - خانه سبز • 4 - همسران (مجموعه تلویزیونی) • 5 - چاق و لاغر • 6 - همچون سرو
خلاصه محتوای اثر: شام ایرانی» بیژنگ بیرنگ به شدت به برنامه ماهواره ای «بفرمایید شام» شباهت دارد. نریشن گویی بیژن بیرنگ، فضاهایی که مهمانان منوی غذا را می بینند و می خوانند، آیتم میانی هر بخش از برنامه که آرم برنامه را در بر دارد، روند بخش بندی برنامه، نحوه فیلم برداری، نظر مهمانان در مورد منزل میزبان و حتی مدل صحبت کردن میهمانان از یکدیگر و به طور کلی تمام بخشهای موجود در برنامه بدون کم و کاستی به شدت به برنامه «بفرمایید شام» شبکه ماهواره ای «من و تو» شباهت دارد! این تقلید واژه به واژه را میتوان افت کیفیت کاری بیرنگ دانست؛ گویا بیرنگ با از دست دادن همکار همیشگی اش، زنده یاد مسعود رسام خلاقیت را هم از کف داده. این برای کسی که با ابتکارهای دهه هفتادی اش در ذهنها است، نوعی پسرفت و باز گشت به عقب می باشد. این همه تقلید برای هنرمندی که خود سالها مبتکر برنامه های جالب و دیدنی تلویزیونی بوده است برای چیست و از کجا می آید؟ گویا بیرنگ به برنامه «بفرمایید شام» شبکه ماهواره ای «من و تو» علاقه زیادی داشته که این چنین بی محابا به تقلید روی آورده است. «شام ایرانی» تنها یک تفاوت با نمونه ماهواره ای آن دارد و آن هم حضور هنرمندان سینما به عنوان میهمان می باشد. در اینجا هنرمندان ایرانی میزبان و مهمان هستند که این خود عاملی شده در بداهه گویی ها و بازی این هنرمندان در برابر دوربین که برنامه را تا حدودی را برای مخاطب جذاب کرده است به خصوص انتخاب رامبد جوان با شیطنتهای خاص خودش! در «شام ایرانی» هر سه مهمان با هم به منزل میزبان میروند نه تک تک. نحوه امتیاز دادن هم متفاوت کار شده است. برای این بخش سه قلک طراحی شده است که هر مهمان با در دست داشتن یک قلک و 10 اسکناس 10 هزار تومانی (که بیان گر همان امتیاز 10 است و هر یک امتیاز با یک اسکناس 10 هزار تومانی برابر است) به امتیازدهی میپردازد. احتمالا در شب آخر با شکستن قلکها و جمع پولها (امتیازها) جایزه میزبان اهدا می شود.
نقدها: 1- تجمل گرایی: در این اثر علاوه بر سفره های رنگین بازیگران شاهد لباسها و اتومبیل ها و خانه های مجللی هستیم که در واقع و یا ناواقع بازیگران آشپز را در قالب آنها می بینیم. فضای شاداب همراه این نماد ها آن برای مخاطب به عنوان لازمه ای برای شاد زیستن مثل یک بازیگر محبوب مطرح می سازد. به خانه های بازیگران توجه کنید. هر خانه در واقع یک لوکیشن طراحی شده است که به دروغ به عنوان خانه اصلی ارائه می گردد. لوکیشن هایی که با فضای رئال جامعه فاصله زیادی دارند و این احساس فاصله بی شک ضمیر مخاطب را خواهد آزرد و در او آرزوی زیستی اینچنین را تداعی می دارد. 2- الگوبرداری صرف: در مبتذل ترین و سخیف ترین شبکه های تلویزیونی جهان الگوبرداری اسلوب خودس را دارد و کپی کاری صرف به مثابه دزدی رسانه های قلمداد می شود. معلوم نیست چرا بیرنگ با این تجربه دست به چنین الگوبرداری ساده انگارانه ای زده است. این امر تا حدی اثر را تحت شعاع قرار می دهد که افراد برای اشاره به این اثر حتما نسخه اصل آن را هم یادآور می شوند و این امر برای یک فیلمساز شکست بزرگی است که تخمین محتوای اثرش تا این حد قابل پیش بینی و ساده لوحانه باشد. 3- فرهنگ تغذیه غربی: غذاهایی که در فیلم می بینیم اگرچه ایرانی اند اما نحوه تزئین و تهیه و آماده سازی آن برای مصرف از الگوی تغذیه غربی تبعیت می کند که این خود به نوعی ترویج شیوه زندگی غربی در میان خانواده هاست.
4- رفتارسازی های نامناسب: در این اثر مخاطب می داند که بازیگر در حال بازی کردن نیست و یا در ظاهر این امر تداعی می شود. در چنین شرایطی مخاطب عطش الگوبرداری از افرادی دارد که بارها آن ها در نقش های مختلف دیده و با آنها ارتباط برقرار کرده است و شاید اگر آن آثار کارهای موفقی بوده باشد آرزو کرده باشد خود را در جای نقش ها ببیند. طبعا با دیدن رفتارهایی که بازیگران به ظاهر از جانب خودشان انجام می دهند اعم از نوع لباس و رفتار با جنس مخالف و نحوه مبتذل حضور در یک جمع خانگی و پرداخت به رفتارهای نادرستی چون تمسخر و غیبت کردن، بلافاصه در ضمیر خویش الگوهای عینی تری ایجاد می کند تا آنها را به عنوان یک رفتار که از افراد محبوب دیده است بازسازی کند. 5- دروغ به جای مستند: هر آشنا به فالب سینمای مستند می تواند اشتباهات بارز بیرنگ را در القاء فضای مستند گونگی درک کند. به وضوح پیداست که رفتارهای بازیگران از قبل طراحی شده، در مورد دیالوگ ها کار قبلی صورت گرفته و محتوای گفتگو ها و اتفاقات از پیش طراحی شده است. این امور در یک فضای شبه مستند به عنوان نواقص روایی محضر قلمداد می شود که از کارگردان سر زده است.