موسیقی میتواند آدمها را به آسمان ببرد
«امیدواریم ممنوعیتها و لغو کنسرتها کم شود و حتی دیگر نباشد. باور کنیم موسیقی اتفاق شریفی است که میتواند آدمها را با خودش همراه کند و به آسمان ببرد.»
به گزارش شما نیوز ،
حجت اشرفزاده متولد سال۵۸ در نیشابور خراسان است. او با لحنها و آواهای موسیقی ایرانی نزد پدر آشنا شد. ردیف آوازی را نزد رضا شاکری در نیشابور و صداسازی را نزد حمیدرضا نوربخش آموخت. همچنین مدتی از راهنماییهای محمدرضا شجریان استفاده کرد و با فنون آوازی و ردیف تحلیلی آواز ایران در سال۸۵ نزد محمدرضا لطفی آشنا شد. همچنین فنون تصنیفخوانی و همآوایی را از محسن نفر و پرویز مشکاتیان آموخت. از این خواننده و آهنگساز، ابتدا آلبوم «شرح پریشانی» سال۸۹ منتشر شد که شاید کمتر شنیده شده است. اما اشرفزاده سال۹۴ و با انتشار آلبوم «ماه و ماهی» به اوج رسید و این آلبوم مورد استقبال مردم و اهالی موسیقی قرار گرفت. باخبر شدیم که قرار است بهزودی آلبوم دیگری از او منتشر شود و به همین بهانه با او گفتوگو کردهایم.
از قطعات و آلبومهای جدیدتان چه خبر؟
آلبوم «وقت عاشقی» چهاردهم آذرماه منتشر میشود و کنسرتش هم ۲۴آذرماه در برج میلاد برنامهریزی شده است. امیدوارم دوستان عزیزم را آنجا ببینم و دیداری با عزیزان و عاشقان موسیقی داشته باشیم.
برای اجرا در شهرستانها هم برنامهریزی کردهاید؟
بله. بهامید خدا در حال هماهنگی برای اجرا در خراسان هستیم. بعد از آن اصفهان و شیراز و چند شهرستان دیگر که هنوز قطعی نشدهاند.
فکر میکنید کنسرت در خراسان بدون مشکل برگزار شود؟
ما که امیدواریم. امیدواریم ممنوعیتها و لغو کنسرتها کم شود و حتی دیگر نباشد. باور کنیم موسیقی اتفاق شریفی است که میتواند آدمها را با خودش همراه کند و به آسمان ببرد، درس خوب اخلاق، انسانیت و عاشقی را به آدمها بیاموزد. بنا بر این نباید جزو ممنوعیتهای زندگیمان باشد. مسئولان و آدمهایی که شاید موسیقی را دوست نداشته باشند بهتر است به این باور برسند که مردم موسیقی را واقعا دوست دارند. به ما ثابت شده در همه این سالها هیچ ابزار بازدارندهای نتوانسته موسیقی را متوقف کند. ولی میشود با حمایت کسانی که سابقه دارند و کار میکنند چراغ موسیقی را روشن نگه داشت. لغو کنسرتها و ممنوعیتها قطعا جلوی حرکت موسیقی را نمیگیرد.
برای خود شما لغو کنسرت پیش آمده است؟
برای خیلی از دوستانم این اتفاق افتاده است. خراسانیهای عزیز من در حال آمدن بهسوی شما هستم؛ امیدوارم در آن جا دیدار تازه کنیم.
شما جزو خوانندگانی بودهاید که فرشته بخت روی شانههایشان نشسته است و آهنگهای شما بهدفعات شنیده شده و قطعات موسیقی شما میان مردم فراگیر شده است و بسیار هم به آن علاقه داشتهاند. «ماه و ماهی» یکی از آنها بود. «دوباره ایران» یکی دیگر از آثاری بود که به مناسبتی خاص اجرا کردید و چند قطعه دیگر از شما که اقبال عام پیدا کردند. بهنظر شما چه عامل و عواملی دست به دست هم میدهند تا یک موسیقی میان مردم اینگونه گرامی داشته شود؟
استاد محمدرضا شجریان؛ مرد بزرگ موسیقی کشورمان در مصاحبهای گفته است برای اتفاقات مهم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشورشان کار اجرا کردهاند و هنرمند نمیتواند نسبت به اتفاقات اطرافش بیتفاوت باشد. «ماه و ماهی» هم حاصل عاشقی آدمهایی است که یا برای نداشتههایشان اشک میریزند، یا برای از دستدادگانشان اشک میریزند و یا برای امیدها و آرزوهایی که قرار است داشته باشندشان؛ غمی شیرین است؛ غمی دوستداشتنی که همیشه دلچسب است. امیدوارم باز هم این افتخار را داشته باشم که مردم من را انتخاب کنند؛ این اتفاق خوبی است؛ خیلی زرنگ بودن نیاز ندارد فقط کافی است شما با مردم زندگی کنید و حال مردم برایتان مهم باشد.
تاثیر موسیقی ایرانی و آشنایی شما با ردیف و گوشههای موسیقی ایرانی، حتی وقتهایی که یک قطعه پاپ را اجرا میکنید یا تنظیم آهنگتان خیلی ربطی به موسیقی ایرانی ندارد، چگونه است؟
به هر حال موسیقی آوازی ایرانی تکنیکها و تواناییهایی لازم دارد که وقتی به آنها دست پیدا میکنید جعبه ابزاری قویتر در اختیارتان میگذارد. مثلا با ادوات آوازی ایرانی وقتی یک قطعه پاپ را اجرا میکنید مردم بیشتر دوست دارند. رگههای ایرانی بودن را مردم دوست دارند. به همین دلیل وقتی در طول تاریخ موسیقی یک خواننده مقداری کارش را ایرانیزه کرده است بیشتر هم مورد توجه قرار گرفته است و مردم بیشتر دوستش داشتهاند. طبیعتا موسیقی اصیل یک پشتوانه بزرگ برای همه موسیقی ما است و کسانی که از آن استفاده میکنند بهطور قطع ضرر نمیکنند و با مخاطبان بیشتر و بهتری مواجه میشوند. کسانی که هر جای دنیا که هستند، ایرانیبودنشان را دوست دارند؛ البته مدرن بودن را هم دوست دارند، متفاوت بودن را هم دوست دارند. ترکیب اینها با یکدیگر همان حال و هوای ایرانی بودن را برایشان تداعی میکند که در رگ و پی همهشان است و همینطور اتفاقات جدیدی را ایجاد میکند که مدرن شدن، متفاوت بودن و لمس تجربههای جدید را به آنها میچشاند که دلچسب است.
یکی از مهمترین مولفهها در موسیقی ایرانی که هیچوقت از موسیقی جدا نیست، شعر بوده است. پیشینه و ذخایر بسیار غنی چه در ادبیات کلاسیک و چه در ادبیات معاصر و همچنین قوالب کلاسیک ادبیات معاصر داریم. توجه به شعر امروز در موسیقی چقدر مهم است؟ چون غزلهایی که تاکنون شما برای اجرا انتخاب کردهاید بعضا از تصاویر مدرن و امروزی در آنها به کار رفته و تاحدودی با استفاده معمول از ادبیات معاصر که در محور تنها چند نام مشخص میچرخیده است، فرق داشته و فراتر رفتهاند.
در آلبوم «وقت عاشقی» که بهزودی منتشر میشود اتفاقات جدیدتری را هم شاهد خواهید بود. از امید صباغنو، علی صفری و آدمهایی که غزل مدرن مینویسند، یا استاد محمدعلی بهمنی تا ترانهسرایی ۱۷ساله که ترانه بسیار متفاوتی سروده است. ادبیات بازوی خیلی مهم موسیقی برای شنیدن است. مخاطب هم نشان داده است که برعکس آنچه فکر میکنیم، اینگونه نیست هرچه ترانه روانتر باشد کار بیشتر بگیرد و فراگیر شود؛ در این مدت مخاطبان با من قطعه «برف آمد» را میخواندند. میگوید:«تو را آنگونه میخواهم که زندان زلیخا را/ کمک کن آه تو جانا بگیرد دامن ما را.» این غزلی است که وزن خیلی راحتی ندارد. یا همچنین «پاییز میرسد که مرا مبتلا کند» وقتی مخاطب این قبیل شعرها را حفظ میکند و با من در سالن میخواند یعنی فهم و درکش را دارد. ما ایرانیها در طول تاریخ شعر همراهمان بوده است و امکان ندارد ارزش یک شعر را حتی اگر علمی درک نکرده باشیم، حسش نکنیم منتها متاسفانه دوستان ما کمی ساده گرفتهاند. ترانههای ما همهاش شده است اینکه «قربونت برم چشات قشنگه» یا «نرو اگر بری خودم را میکشم» یا «اگر برگردی هم احتمالا خودم را میکشم!» کمی سخیف شده و ما هم گوش شنوندهمان را عادت دادهایم ولی اگر کمی جدیتر با شعر برخورد کنیم بهطور قطع دوست خواهند داشت و حتما حفظ میکنند و جالب آن که در سالن با شما میخوانند. بچههای کوچک در سالن قطعات سخت را با من میخوانند و این برایم خیلی عجیب است. بنابراین این شعور در جامعه وجود دارد؛ کافی است هنرمند باورش کند و خودش را به خاطر اینکه همراه بشود پایین نیاورد و سعی کند مخاطبش را بالا ببرد. این هدفگذاری ما تاکنون بوده است و در حال ادامهدادنش بودهایم.
سهند آدمعارف