دوباره فوتبال به ابزار سیاسیون تبدیل میشود
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): این بار ماجرای استقلال کبک و کاتالونیا موجب شده تا بار دیگر شاهد باشیم که فوتبال به ابزاری برای سیاسیون غربی تبدیل شده است.
کسانی که اخبار دنیای فوتبال حرفه ای را حرفه ای دنبال می کنند، خوب می دانند که سرمربی اسپانیایی یا به قول خودش کاتالونیایی بایرن مونیخ، بیهوده و تصادفی با خبرنگاران مصاحبه نمی کند. بخش عظیمی از مصاحبه ها، تیتر یک روزنامه ها، مقالات و سوژه های پرونده ای در رسانه های معتبر جهان، خط داده شده و هدفمند است. این موضوع ذاتا مسئله نگران کننده یا منفی نیست و به هر حال بخشی از دنیای خبر و خبرنگاری است؛ اما اتفاقا با شناخت درست از همین بخش از دنیای خبر، گاهی می شود به راحتی متوجه یک جریان شاید چراغ خاموش شد. جریانی که آرزو دارد تا لحظات به ثمر رسیدن تلاشش، لو نرود اما معمولا توسط تیزبینان دنیای خبر و البته رقبای خبری، به سرعت دستش رو می شود.
در چند ماه گذشته، روزنامه کاتالونیا که عملا حامی تمام قد تیم فوتبال بارسلوناست، دست به تحرکاتی زده که «ال موندو دپورتیوو» روزنامه رقیب که در این میان سرش بی کلاه مانده، اعتقاد دارد بخاطرش بودجه هم دریافت کرده است. همزمان با همه پرسی در اسکاتلند برای جدایی و استقلال این منطقه از بریتانیا، رسانه های کاتالونیایی حتی در بخش ورزشی خود چنان به تکاپو و تلاش افتاده بودند که روزنامه های دو آتشه اسکاتلندی هم باورشان نمی شد! وقتی ماجرای جدایی و استقلال کامل اسکاتلند منتفی شد، نوبت به ایالت کبک کانادا رسید. در این ایالت، فوتبال همان قدر ارزش دارد و مهم است که هاکی روی یخ در بارسلونا؛ اما تیم فوتبال «مونترال ایمپکت» هم طرفداران خاص خودش را دارد و در دو تا 4 ماه از فصل گرما معمولا بازار فروش محصولات ورزشی این تیم داغ است. تیمی که نماینده ورزشی حزب جدایی طلب کبک نیز به شمار می رود. اما نکته جالب اینکه در فروشگاه های رسمی وابسته به این باشگاه، پیراهن های تیم ملی موسوم به «کاتالونیا» نیز فروش می رود. همان پیراهن هایی که فروش آنها در خود بارسلونا چندان ساده نیست و در مادرید تقریبا ممنوع است.
انتخابات ریاست جمهوری کانادا نزدیک است و از همین روزها رقابتهای داخل ایالتی آغاز شده و جالب این که حزب جدایی طلب کبک، این بار مجهز وارد میدان شده و از فوتبال هم استفاده می کند. شعار و دست نوشته هواداران تیم فوتبال مونترال که بعید است کاملا به صورت خودجوش تدارک دیده شده باشد، به مخاطب می گوید: سرنوشت کاتالونیا را ببینید، مراقب باشید کبک اینگونه نشود! همزمان، حزب جدایی طلب کاتالونیا یک نماینده به کبک می فرستد و این دو طرف با هم قرارداد همکاری در عرصه فوتبال منعقد می کنند. یک هفته بعد، پپ گواردیولا در حالی که خبرنگاران هیچ سوالی در این رابطه از او نپرسیده اند، بدون مقدمه و با صدای بلند می گوید: از رای دادن برای استقلال کاتالونیا هیجانزده هستم!
وی ادامه می دهد: انجام این کار ساده نیست ولی ما اینجا هستیم. وقتی مردم چنین چیزی میخواهند، سیاستمداران هم باید بنشینند و به حرف اکثریت گوش دهند. 4 یا 5 میلیون نفر حق رأی دادن دارند که عقاید مختلفی هم دارند. اکنون سوال اینجاست، گواردیولا در زمان بازیگری خود بارها از عضویت در تیم ملی موسوم به کاتالونیا منصرف شده، در زمان مربیگری بارسلونا هم بارها بر اسپانیایی بودنش تاکید کرده و چند بار در مصاحبه های خود در زمان باشکوه خود و بارسا، گفته که مدیون عظمت و شکوه لالیگا است. چنین فردی چگونه در مدت زمان دو ماه شیفته کاتالونیا و متنفر از اسپانیا می شود؟ تنها چند روز بعد، جرارد پیکه، مدافع محبوب تیم ملی اسپانیا که با خواننده مشهور آمریکای جنوبی هم ازدواج کرده و از اینکه همسر و پسرش به زبان اسپانیایی صحبت می کنند احساس غرور دارد، ناگهان رکیک ترین الفاظ و بدترین توهینها را نثار مردم مادرید می کند و از تشکیل تیم ملی کاتالونیا حمایت! این حوادث، تصادفی نیستند. اسناد تاریخی در تاریخ فوتبال دنیا نشان از نفوذ سیاسیون در این رشته دارد. فوتبال هر بار که به سود سیاست بوده، محبوب شده و هر بار که به کار سیاسیون نیامده، به گوشه ای طرد شده است.