شهاب حسینی
سوالی جنجالی از شهاب حسینی | آقای شهاب حسینی نظرتان درباره این موضوع چیست؟!
اگر نظر و عقیده شهاب حسینی بر این است که نباید جایزه یک کشور متخاصم را پذیرفت پس چرا فعالیت سینماییاش در آمریکا را پذیرفته و هویت هنری خودش در خاک ایالات متحده آمریکا را به رسمیت شناخته است؟
به گزارش شمانیوز: صبح نو نوشت: چند سالی میشود که چهرههای مطرح هنری، ورزشی و به اصطلاح سلبریتیها بهدلیل تحولات فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی، پا در این عرصه گذاشته و سعی میکنند در هر موضوع مرتبط و غیرمرتبط با تخصصشان اظهارنظر و موضع داشته باشند. آش این ماجرا تا جایی شور شده که این سلبریتیها با توجه به [اثر هالهای] که روی مخاطب گذاشتهاند و موجب همراهی طرفداران با خود شدهاند، ادعای دانایی و همهچیز فهمی به خود گرفته و درخصوص هر رخدادی یک واکنش داشته و بیانیه صادر میکنند که موجب تشویش اذهان و افکار عمومی خواهد شد. در این بین آنهایی که قصدشان بهرهبرداری سیاسی، دیدهشدن به هر قیمت و منافع اقتصادی بر آمده از مواضع است، کاملا مشخص هستند و هر حرفی که میزنند یک هدف سیاسی یا اقتصادی پشت آن نهفته است، عدهای از این جماعت هم هستند که دغدغه مردم، عدالت و حقانیت به آن شکل را ندارند و از سر احساسات، جو غالب در میان همکاران و دوستان و از سر تحمیل یک بار روانی، مجبور به واکنش و دادن نظر میشوند. اما افرادی هم هستند که پیش از ماجراهای اخیر دغدغهمند و دلسوز مردم، احقاق عدالت و رسیدن به حقانیت بوده و از سر نگرانی و کنشگری اقدام به واکنش میکنند که شهاب حسینی یکی از آنهاست.
سید شهابالدین حسینی، بازیگر مطرح سینمای ایران که بهخاطر بازیهای درخشان یک سوپراستار به تمام معنا در عالم هنر ایران است، در چند سال اخیر، بهخاطر مواضعش درخصوص بحث ظهور، امام زمان (عج) و اهدای نخل طلاییاش به ایشان و نیز اظهاراتش در نشستهای خبری جشنواره فجر بر سر زبانها افتاده، در چند ماه اخیر و در پی التهابات اجتماعی-سیاسی به وقوع پیوسته، حرفهایی زده که شاید بتوان گفت با مواضع قبلیاش از جهاتی در تعارض بوده و یا اگر با خوشبینی به آنها نگاه کنیم، تلاش داشته در یک راستا همه افکار را با خود همراه کند.
شهاب حسینی در ۶ ماه گذشته با ویترین دفاع از مردم و تحقق حق و عدالت، منتقد شدید اتفاقات پیشآمده شده و به دستگیری برخی چهرههای هنری و نیز اعدام برخی قاتلین مقصر در اغتشاشات واکنش نشان داده و حتی در چند روز اخیر همراه با رامبد جوان به خانه شهید عجمیان برای وساطت در عفو قاتل وی رفته بوده است.
حسینی در آخرین واکنش و موضع خود، از راهیابی فیلم «خانه ماهرخ» که تهیهکنندگی آن را بر عهده داشته به جشنوارهای در روسیه اعلام برائت کرده و گفته: «کسب موفقیت از جشنواره کشوری که آغازکننده جنگ ویرانگر و متجاوز به خاک اوکراین است، برای بنده فاقد ارزش بوده و بدینوسیله از سمت اهدایی خود به عنوان تهیهکننده این فیلم اعلام برائت مینمایم.»، فارغ از دلایل اصلی جنگ اوکراین و مسائل مربوطه، که لازم است فرد با دلایل و آگاهی کافی اعلام موضع کند، این سوال مهم پیش میآید، که اگر نظر و عقیده او بر این است که نباید جشنواره و جایزه یک کشور متخاصم را پذیرفت و حضور هویت هنری خود در آن کشور را به رسمیت شناخت، پس چرا فعالیت سینماییاش در آمریکا را پذیرفته و هویت هنری خودش در خاک ایالات متحده آمریکا را به رسمیت شناخته است؟ بهتر است سید شهابالدین حسینی واضح و دقیق به این چند سوال پاسخ روشن دهد و حتی وی را دعوت به یک مناظره و مباحثه میکنیم که آیا آمریکا یک کشور متخاصم، جنگطلب و متجاوز به خاک بیش از 10 کشور دنیا در حداقل ۵۰ سال اخیر نبوده است؟ آیا ردپای حقوق بشر آمریکایی را با آمار بالای نسلکشی، تجاوز و جنایت در ویتنام، ژاپن، عراق و افغانستان ندیده است؟ آیا اثر انگشت دولتمردان آمریکایی را روی سلاحهای فروختهشده به کشورهای مختلف برای ویرانگری و نسلکشی ملت های مظلوم ندیده و نادیده گرفته است؟ و از همه مهمتر آیا او در یادآوری تاریخ سرزمین خود دچار آلزایمر شده و کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد و «عملیات پنجه عقاب» در طبس ۸۸ را فراموش کرده است؟ در آن وقایع، آمریکا متجاوز به خاک وطن نبوده است؟ او که در پانوشت بیانیه خود اینطور آورده است که: [هرکشور جنگافروزی در جهان امروز مشخص میکند که فاقد فرهنگ انسانی است، لذا این تصمیمی است که اهالی فرهنگ و هنر در زمان خود میبایست درباره هر کشوری که آغازگر جنگ و ویرانی است، اتخاذ کنند.] اگر واقعا روسیه را متجاوز و جنگافروز میداند، پس چرا آمریکا را از این قاعده مستثنی کرده و چشم خود را روی همه جنایتهای آن بسته و با تمایل و پذیرفتن ویزا و اقامت آمریکایی، بهراحتی و با وجدان و خیالی آسوده در خاک یک جنگافروز و متخاصم مؤسسه فیلمسازی مشارکتی تأسیس و به فعالیت هنری میپردازد؟ چرا او در تمام این سالها، جنایت آمریکا در حق ملت ایران که با اعمال شدیدترین تحریمهای ظالمانه و ضدانسانی در حوزه دارو بوده و موجب مشکلات متعدد برای بیماران خاص و نادر شده را نادیده گرفته و زبان به اعتراض علیه دولتمردان و سیاستهای آمریکایی نگشوده، آیا او زجر کودکان پروانهای بهخاطر عدم دسترسی به دارو را ندیده و نفهمیده است؟
سید شهابالدین حسینی در تمام سالهای فعالیت هنریاش سعی کرده کار هنری خود را بدون حاشیه پیش ببرد و هر جا خارج از متن حرفهای هم حاضر شده و حرفی زده، قصدش حقطلبی بوده، اما در موضع اخیرش باید به آشکار، شفاف و روشن بگوید که چرا نگاه و دیدگاهش به دو کشور روسیه و آمریکا از منظر جنگافروزی و تخاصم متفاوت بوده و آیا این نشأت گرفته از احتمال خدشهدار شدن اعتبار و جایگاهش در میان همکاران بوده یا بازنمایی نگاه غضبآلود آنها بر سر مواضع اعتقادی قبلیاش، شاید هم ترس ازدستدادن ویزای آمریکایی باشد، یا هر علت دیگری، هر چه که هست، این نکته را باید مجددا تکرار نمود و اذعان کرد که چهرههای مطرح هنری، فرهنگی و ورزشی و در کل سلبریتیها در همه جای جهان اگر وارد حوزههای غیرتخصصی شوند و برای هر رخدادی نظر دهند، جامعه به سبب همان «اثر هالهای» که پیشتر اشاره شد به اشتباه محاسباتی، خطا در تصمیم و گمراهی در عقیده کشیده شده و در نتیجه اتفاق های ناگواری بروز و ظهور خواهد داشت که این خود خسارت آفرین است. اکنون زمان آن است که بگوییم: آقای شهاب حسینی! از این مسیر برگرد.