جزئیات حذف پلکانی یارانههای کور
هدفمند کردن یارانهها در واقع تخیصص و توزیع درآمدها به شیوهای عادلانه برای کمک به دهکهای پائین جامعه است. دولتها در این شیوه به دنبال کاهش نابرابری و کاهش آسیبپذیری اقشار کمدرآمد هستند. اما اگر این یارانهها هیچ کمکی به این اقشار نکند و حتی این دهکها در برابر نقدینگی که عمدتا در میان دهکهای ثروتمند در چرخش است، آسیبپذیرتر شوند، تداوم این هدفمندی چه عایدی دارد؟
خبرآنلاین نوشت: این وضعیت هنگامی که یارانهها بین دهکهای بالا هم توزیع شود در تعارض با هدفمندی بودن قرار میگیرد. متاسفانه در ایران از سال ۱۳۸۹ تاکنون این رویه که در واقع ضد هدفمندی است وجود دارد. پرداخت ماهیانه ۴۵۵۰۰ پول نقد به هر فرد در وضعیت اقتصادی کنونی چه تاثیری بر رفاه و درآمد خانوارهای نیازمند دارد؟ چه اینکه در سالهای اخیر نهتنها سطح عمومی قیمتها پایین نگه داشته نشد بلکه با افزایش آنها بیشترین فشار بر دهکهای پایین جامعه وارد شده است. سوالی که در اینجا نمود پیدا میکند این است که توزیع یارانه بین سه دهک اول جامعه که حدود ۲۴ میلیون نفر میباشند و سالانه حدود ۱۳ هزار میلیارد دلار یارانه را به خود اختصاص میدهند، در برابر میزان درآمد بالایی که دارند، چه تاثیری بر زندگی آنها دارد؟ از این روکاملا مشخص است که این وضعیت رویهای ناعادلانه است. متاسفانه دهکهای بالای جامعه همچنان مانند دوران قبل از اجرایی شدن این قانون، از بیشترین یارانهها بهره میبرند. از این رو بحث اصراف و اتلاف منابع و توزیع ناعادلانه ثروت در کشورهمچنان پابرجاست، با این تفاوت که در دوره اجرای این قانون، این اتلاف در حد گسترده
صورت میگیرد. چرا که این یارانهها جامعه هدف فراگیری دارد و با قانون مربوطه در تعارض است و شکوفایی اقتصادی و سرمایهگذاری را تضعیف کرده است. اما گفتنی است که کشورهای زیادی برنامه هدفمند کردن یارانهها را دنبال کردهاند و در این زمینه توفیقاتی با اجرای درست آن داشتهاند. در لهستان، اندونزی و چین اجرای این قانون ضمن کاهش تورم، بدهی عمومی را نیز کاهش داد و توان دولت برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف را افزایش داد. البته این موضوع بعضا در مسیر اجرا با ناکارآمدیهایی مواجه بوده است و در کوتاه مدت نرخ تورم را افزایش داده است. این ناکارآمدی نیز ناشی از اجرای ناقص قانونهای مربوطه بوده است. در هر حال به نظر میرسد عیب بزرگ قانون هدفمندی یارانهها در کشور مادر بر گرفتن طبقات ثروتمند جامعه باشد. آنچه ضروری است این است که دولت یارانه دهکهای بینیاز جامعه را به نفع طبقات ضعیف حذف کند. روشن است که عدم تخصیص یارانه برای دهکهای بالای جامعه که حدود ۱۳ هزار میلیارد تومان برآورد میشود زمینه سرمایهگذاری برای افزایش اشتغال و توسعه زیرساختها برای عموم جامعه را فراهم میکند. وقتی این موارد در سطح جامعه نمود عینی بیابد و
سایر اقشار متوجه تاثیر واقعی یارانهها در زندگی خود شوند؛ دست دولت برای سیاستگذاریهای اقتصادی و از سوی دیگر همراهی بیشتر مردم فراهمتر خواهد شد. دولت در گام بعدی میتواند با اعتماد به نفس بیشتری اقدام به حذف دهکهای میانی جامعه نماید. با حذف تقریبا سه دهک دیگر منابعی در حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان آزاد میشود و همین منابع میتواند دست دولت را برای سرمایه گذاری در حوزههای بهداشتی، عمرانی بازتر نماید. به این ترتیب با خذف یارانههای کور رسالت اصلی هدفمندی یارانهها که حمایت از طبقات پایین جامعه، حذف هر گونه سوبسیدهای دولتی است؛ محقق میشود.