گزارشی از زندگی حسین شیخ الاسلام دیپلمات ارشد کشورمان
حسین شیخ الاسلام دیپلمات ارشد کشورمان به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت؛ در این گزارش به چهل سال خدمات سیاسی او میپردازیم.
به گزارش خبرنگار شمانیوز و به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان ، ویروس کرونا که امروزه تبدیل به نامی آشنا و هولناک برای جهانیان شده است، برای نخستین بار در ۲۹ بهمن ماه سال جاری در ایران تشخیص داده شد؛ این ویروس که شیوع آن از چین آغاز شد، اکنون نبض تنفسی بسیاری از کلانشهر های جهان را مختل کرده است.
در ایران هم این بیماری بسیاری از شهرها را به تعطیلی کشاند و تهران همیشه شلوغ را در سکوتی وهم آور فرو برده است؛ اما نکته ای که درباره بیماری کرونا در ایران وجود دارد، ابتلای بسیاری از مسولین و سیاستمداران به آن است؛ شب گذشته هم خبری مبنی بر درگذشت حسین شیخ الاسلام دیپلمات ارشد کشورمان منتشر شد و قلب بسیاری را اندوهگین ساخت.
او که مانند هر دیپلمات دیگری روزگار پر ماجرایی را در این دنیا سپری کرده بود، زندگی خود را از سال ۱۳۳۱ در اصفهان آغاز کرد و شب گذشته آن را در تهران به پایان رساند؛ او یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود که در ۱۲ آبان ۱۳۵۷ سفارت آمریکا در تهران را تسخیر کردند و شاید به توان نقطه آغاز زندگی سیاسی او را از همین تاریخ دانست. شیخ الاسلام که به مدت پنج سال سفیر ایران در سوریه بود پس از بازگشت به ایران در انتخابات مجلس هفتم پیروز شد و بعلاوه مشاور رئیس مجلس و مدیرکل بین الملل مجلس شورای اسلامی هم بود؛ سپس امیرعبداللهیان جایگزین او شد و شیخالاسلام توسط محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان به عنوان مشاور وزیر امور خارجه منصوب شد؛ پس از آن در سال ۱۳۹۷ به سمت معاونت امور بینالملل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منصوب شد.
این دیپلمات ارشد از فروردین ۱۳۸۹ تا مرداد ۱۳۹۵ سمت دبیرکل سابق دبیرخانه دائمی کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه ملت فلسطین را نیز عهده دار بود.
از تسخیر سفارت آمریکا در تهران تا ماموریت سفیر در دمشق
او در یکی از خاطرات خود درباره تسخیر سفارت واشنگتن در ایران اظهار می کند که در تصمیمگیری این حرکت تاثیر نداشته و در مورد تسخیر هم عصر وارد ساختمان سفارت شده بود، همچنین عقیده دارد دانشجوی پیرو خط امام به قصد بیرون کردن آمریکاییها سفارت این کشور در تهران را تسخیر نکردند بلکه تسخیر لانه جاسوسی نتیجه طبیعی انقلاب بود، او در ادامه اضافه میکند: این نیست که لانه جاسوسی را گرفتیم تا آمریکا را بیرون کنیم. ما لانه جاسوسی را گرفتیم، بعد متوجه شدیم آمریکاییها علیه ما توطئه میکنند، بنابراین تصمیم گرفتیم عزت و استقلال خودمان را حفظ کنیم.
در همان سالها شیخ الاسلام با محمد جواد ظرف وزیر فعلی امور خارجه کشورمان دیدار میکند که ظریف عقیده دارد این دیدار زندگی او را تغییر داده است.
محمدجواد ظریف در کتاب «آقای سفیر» مینویسد: «پس از پیروزی انقلاب، روزی آقای شیخالاسلام با بنده صحبت کردند و گفتند که همه میتوانند متخصص کامپیوتر شوند، اما هر کسی نمیتواند برای جمهوری اسلامی یک سیاستمدار خوب باشد. تغییر رشته و در نتیجه تغییر مسیر زندگی و تقدیر بنده به خاطر فرمایشات و اصرار ایشان بر این امر اتفاق افتاد.»
یکی دیگر از خاطرات جالب شیخ الاسلام که به دوران تسخیر سفارت لانه جاسوسی باز میگردد، صحبت او با یکی از آمریکایی هاست؛ شیخ الاسلام در خاطرات خود گفته است مهم ترین آمریکایی که تا کنون با او به صحبت پرداخته، شخصی به نام «آهرن» است.
به گفته این دیپلمات ارشد «آهرن» رئیس بخش سیا در سفارت بود. او در خاطرات خود می گویت: «من و آهرن خیلی صحبت کردیم. او استاد فلسفه بود. آن موقع شصت و خردهای سال داشت و هیجده سال در ویتنام عضو مستتر بود.»
سنی از من گذشته، خرفت شده ام و از الان کر هم شدم
حسین شیخ الاسلام در سال ۱۳۷۷ و به مدت پنج سال سفیر ایران در سوریه بود، کشوری که طی سده گذشته اتفاقات تلخ و شیرین بسیاری را پشت سر گذاشته است؛ چه در دوران حافظ اسد و چه در دورا بشار اسد، دولت مرکزی دمشق تلاش های زیادی را برای حفظ آب و خاک این کشور انجام داده اند؛ شیخ الاسلام خاطره جالبی از دیدار حافظ اسد و بیل کلینتون رئیس جمهور پیشین ایالات متحده تعریف کرده بود، او در این خاطره گفته است «کلینتون رئیس جمهور اسبق کاخ سفید در سال ۱۹۹۹ خواست با اسد دیدار داشته باشد؛ اسد در کل سه بار با روسای جمهور آمریکا ملاقات کرده بود که هیچ کدام در امریکا نبود؛ اسد هیچ گاه به آمریکا و حتی سازمان ملل نرفت.
او آدم خاص و مستقلی بود؛ برای ملاقات با کلینتون به ژنو رفت در آنجا کلینتون درباره دریاچه طبریا اصرار میکند و اسد میگوید من در سال ۶۷ در جولان افسر بوده ام و ما کنار دریاچه بودیم؛ کلینتون میگوید میدانیم شما کنار دریاچه بوده اید، اما صلح مهم است و اسرائیل نمیتواند بدون داشتن قطعی این آب صلح کند، شما از این آب گذشت کنید، من در عوض آن، آبی از فرات به شما میدهم که در طول سوریه استفاده کنید. یعنی به نظامیان ترک دستور میدهیم که حق آب شما را در فرات مطابق آب دریاچه طبریا افزایش دهند، اسد نمیپذیرد. کلینتون میگوید ما از نظر اقتصادی کشور قدرت مندی هستیم و ما به شما در ساخت اقتصاد سوریه کمک میکنیم؛ اسد میگوید: خاک یک کشور برای خرید و فروش نیست؛ وقتی کلینتون اصرار بیشتر میکند، اسد به کلینتون میگوید سنی از من گذشته، خرفت شده ام و از الان کر هم شدم و در نهایت به تعامل نمیرسند و اسد به سوریه باز میگردد.»
نامه امام خمینی (ره) به میخائیل گورباچوف
یکی از مهم ترین اتفاقات پس از انقلاب اسلامی ایرام، نامه امام خمینی (ره) به میخائیل گورباچوف رهبر حزب کمونیست شوروی بود که در آن سالها سر و صدای زیادی را به پا کرد.
با اشاره به نامه حضرت امام به آخرین رهبر شوروی گفته بود: وقتی نامه حضرت امام به گورباچف به وزارت امور خارجه رسید و ۴۰، ۵۰ صفحه دستنویس بود، سه چهار تا خطخوردگی بیشتر نداشت و معلوم بود که قلم را گذاشته و یکباره نوشتهاند.
آقای ولایتی آن زمان گفتند: «حضرت امام چنین نامهای را نوشته و گفتهاند این را به شورویها بدهید». همه نشستیم و شور کردیم که این خیلی نامه تندی است و به روسها برمیخورد و اینها برای خودشان ابرقدرتی هستند؛ خلاصه شورای معاونان وزارت امور خارجه با هم مشورت کردیم و گفتیم خدمت حضرت امام عرض کنیم که اگر اجازه بدهید یککمی صبر کنیم و بعد از مدتی این نامه را بدهیم و الان زود است.
از طریق حاجاحمدآقا (خدا رحمتشان کند) این حرف را خدمت امام منتقل کردیم. امام فرموده بودند: «نخیر! دیر هم شده. زود بفرستید برود». ما مثلاً فحول وزارت امور خارجه بودیم که به نتیجه رسیدیم نباید نامه را بدهیم، ولی حضرت امام فرمودند دیر شده و ما بعداً دیدیم که همینطور است.