اولین بیانیه بشار اسد ۹ روز بعد از سقوط
بشار اسد ۹ روز بعد از سقوط دمشق و فرار به مسکو، بیانیه ای به زبان های عربی و انگلیسی در کانال تلگرامی ریاست جمهوری منتشر کرد.
او در این بیانیه توضیح داد به هیچ عنوان از قبل برای رفتن به مسکو برنامه ریزی نکرد بلکه با رسیدن "تروریسم" به دمشق مجبور شد ابتدا به شهر لاذقیه و سپس پایگاه ارتش روسیه برود و بعد از آن به مسکو سفر کرد.
با گسترش تروریسم در سوریه و رسیدن آن به دمشق در شامگاه شنبه، ۷ دسامبر ۲۰۲۴، سوالاتی در مورد سرنوشت و محل اقامت رئیسجمهور مطرح شد، در حالی که سیلابی از سردرگمیها و داستانهایی دور از حقیقت مطرح گردید که به روند معرفی تروریسم بینالمللی به عنوان یک انقلاب آزادیبخش سوریه کمک میکرد.
در یک لحظه تاریخی حساس در زندگی ملت، زمانی که حقیقت باید مطرح میشد، نکتهای وجود دارد که نیاز به روشنسازی دارد و باید از طریق یک بیانیه کوتاه بیان شود.
این شرایط و توقف کامل ارتباطات به دلایل امنیتی، مانع از بیان آن در زمان مناسب شد، و نکات مختصر آن نمیتواند جایگزین توضیحات کامل از تمام اتفاقات بعدی باشد، که در فرصتی مناسب به تفصیل بیان خواهد شد.
اول از همه، من کشور را بهصورت برنامهریزیشده، طبق آنچه شایعه شده بود، ترک نکردم، بلکه من تا بامداد یکشنبه، ۸ دسامبر ۲۰۲۴، در دمشق باقی ماندم و مسئولیتهای خود را دنبال میکردم.
با گسترش تروریسم در دمشق، در هماهنگی با متحدان روسیام به لاذقیه منتقل شدم تا عملیاتهای نظامی را از آنجا پیگیری کنم. پس از رسیدن به پایگاه حمیمیم در صبح، مشخص شد که نیروها از تمام جبههها عقبنشینی کردهاند و آخرین مواضع ارتش سقوط کردهاند. وضعیت میدانی در آن منطقه وخیمتر شده بود و حملات به پایگاه نظامی روسیه با پهپادها شدت یافته بود.
در پی غیرممکن بودن ترک پایگاه در هر جهتی، مسکو از فرماندهی پایگاه خواست تا اقدامات لازم برای تخلیه فوری به سمت روسیه را در شامگاه یکشنبه، ۸ دسامبر، انجام دهند، یعنی یک روز بعد از سقوط دمشق و آخرین مواضع نظامی
در جریان این رویدادها، نه من و نه هیچ فرد یا گروهی موضوع پناهندگی یا استعفا را مطرح نکردیم و تنها گزینه پیشرو ادامه مبارزه برای دفاع در برابر حملات تروریستی بود.
در این زمینه، تأکید میکنم که همانطور که از روز اول جنگ، هیچگاه نپذیرفتم که نجات کشورم را فدای نجات شخصی خود کنم یا با پیشنهادات و وسوسههای مختلف با مردمم چانهزنی کنم، همان شخصی هستم که در کنار افسران و سربازان ارتشم در جبههها ایستاده بودم، چندین متر دورتر از تروریستها در داغترین و خطرناکترین کانونهای درگیری، و همان شخصی هستم که در سختترین سالهای جنگ کشورم را ترک نکرد و در کنار خانواده و مردم خود برای مقابله با تروریسم زیر بمباران و خطر حمله تروریستها به پایتخت بیش از یک بار در طول چهارده سال جنگ ماند؛ و همان شخصی که مقاومت در فلسطین و لبنان را رها نکرد و به متحدان خود که در کنار او ایستاده بودند خیانت نکرد، نمیتواند همان کسی باشد که مردم خود را که به آن تعلق دارد رها کند یا به آنها و ارتشش خیانت کند.
من هیچگاه فردی نبودهام که بهدنبال موقعیتهای شخصی باشم، بلکه خود را صاحب یک پروژه ملی میدانستم که حمایت خود را از مردمی که به آن ایمان داشتند میگرفت. من اراده آن مردم و توانایی آنها در حفظ کشورشان و دفاع از مؤسسات و انتخابهایش را تا آخرین لحظه حمل کردم. با سقوط کشور به دست تروریسم و از دست دادن توانایی ارائه هیچچیز، موقعیت خالی و بیمعنی میشود و ماندن در آن مسئولیت هیچ معنایی ندارد. این به هیچوجه به معنی رها کردن تعلق ملی اصیل به سوریه و مردم آن نیست، تعلقی ثابت که نه با موقعیت و نه با شرایط تغییر میکند، تعلقی پر از امید که سوریه آزاد و مستقل خواهد شد.