نیمار | حواشی نیمار
این تصویر آبروی ایران را پیش نیمار برد | بعد از رونالدو نوبت نیمار شد
صبح دیروز ویدیویی در فضای مجازی با موضوع ترمیم سنتی چمن ورزشگاه آزادی منتشر شد که طی آن کارگران با گرهزنی چمن در نقاط خالی و همچنین جابجایی تکهای بخشهای نامساعد چمن، سعی در بهبود کیفیت چمن ورزشگاه آزادی داشتند.
به گزارش شمانیوز؛ صبح دیروز ویدیویی در فضای مجازی با موضوع ترمیم سنتی چمن ورزشگاه آزادی منتشر شد که طی آن کارگران با گرهزنی چمن در نقاط خالی و همچنین جابجایی تکهای بخشهای نامساعد چمن، سعی در بهبود کیفیت چمن ورزشگاه آزادی داشتند.اتفاقی که بازتاب زیادی در رسانههای بینالمللی هم داشت و حتی صفحه رسمی لیگ برتر فوتبال عربستان هم این ویدیو را پوشش داد و در خصوص آن نوشت: «ورزشگاه آزادی که سهشنبه میزبان بازی نساجی و الهلال است؛ فاجعهآمیز»
انتشار این ویدیو در حساب کاربری این نهاد در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) واکنش جالب و البته تاملبرانگیز نیمار را در پی داشت. فوقستاره برزیلی الهلال که فردا شب در ورزشگاه آزادی به همراه سایر ستارههای بینالمللی این تیم به مصاف نساجی خواهد رفت، در واکنش به این ویدیو با استفاده از اموجی خنده نوشت: «این امکان ندارد.»
در این باره دامون قنبرزاده (نویسنده) در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: تصاویر شگفتانگیز از شیوهی عجیبِ ترمیم چمن ورزشگاه آزادی پیش از یک بازی باشگاهی، آنقدر خجالتآور است که آدم میماند چه بگوید؛ عدهای کارگرِ بینوا را انداختهاند وسط زمین و آنها مشغول وصلهپینهاش هستند. حیرتانگیزتر این است که حتی یک لباس یکدست به کارگرها ندادهاند تا دستکم حفظ ظاهر کنند و نشان بدهند مشغول «کار مهم»ی هستند. همینطور یلخی و بیدروپیکر، افتادهاند به جان چمن. همین تصاویر بود که باعث شد آقای نِیمار، فوتبالیستی که گویا قرار است برای بازی با تیم باشگاهی ایران پایش را به ورزشگاه بگذارد، طی یک پست در فضای مجازی، از این تصویر خجالتآور، دهانش باز بماند.
راستش وقتی آبرو و حیثیت اهمیتش را از دست بدهد، دیگر برای کسی که از دستش داده، فرقی نمیکند دیگران چه بگویند و چه نگویند. کسی که حیا را خورده باشد، وقاحت را جایگزین خواهد کرد و با خیال راحت به زندگیاش خواهد پرداخت. ما حرص میخوریم، جوش میزنیم، بالا و پایین میپریم، اما آدم بیآبرو، عین خیالش نیست. راستراست در چشمهای شما نگاه میکند و میخندد. ویدیویی دیده بودم که یک کارشناس اعلام کرده بود با آبیاری غلط چمن و تأمین آب از دریاچهی چیتگر، نهتنها میلیاردها تومان ضرر زدهاند، بلکه باعث شدهاند اکوسیستم دریاچه هم تغییر کند! حالا شما هر چه بگو، مگر آدم بیآبرو عین خیالش است؟!
اما وقتی میشنوم که میگویند واکنش آن فوتبالیست خارجی برای تضعیف روحیهی ماست، دیگر از حرص و جوش میگذرم و به خودزنی میرسم! اینجا دیگر بیآبرویی و وقاحت جایش را به هرزگی میدهد؛ هرزگی فکر، هرزگی روح. آخر آدم تا کجا میتواند کلهاش را زیر برف کند و واقعیتها را نبیند؟ چهطور چنین چیزی ممکن است؟! یک عمر برای ما «بیگانه» خلق کردید و برای لاپوشانی گندکاریها و بیعرضگیهایتان ما را با کل دنیا دشمن کردید، بس نیست؟ همه میخواهند شما را خراب کنند؟ کل دنیا به فکر خراب کردن شماست و شما هم پاک و منزه و بیعیب و مظلوم یک گوشه نشستهاید؟!
آدم بیآبرو، کمکم دشمن انسان و زمین و زمان میشود. آدم بیآبرو، عامدانه کمر به نابودی زندگی میبندد چون پیش خودش میگوید: «حالم از این همه آبروداری بهم میخورد»!
کاربران فضای مجازی هم به این آبروریزی بزرگ واکنش نشان دادند:
پیمان مولوی (اقتصاددان) نوشت: نحوه نصب چمن ورزشگاه آزادی همان چیزی است که در تمام بخش های اقتصادی روی میدهد منتهی خیلی شفاف و روشن.
رضا رشیدپور هم پیشنهاد کنایهآمیزی را مطرح کرد: آقا اصلا چمن رو بیخیال. آسفالتش کنین. حداقل چهار تا زمین گل کوچیک مشدی ازش درمیاد. منم بابت اون توئیت عذرخواهی میکنم. اعتماد کردم دیگه. گفتم بالاخره آبروی مملکت در این ابعاد مهمه لابد. اون قضیه کنسله. ببخشید:/
«کتابشاه سوم» پشت پرده این ماجرا را فاش کرد: اگه نیمار می دونست پشت همین چمن کردن ابتداییه ازادی بودجه چند میلیاردی و پاداش چند تا مدیر هست هیچ وقت مسخرمون نمی کرد.
پیشگویی تلخ «علیرضا» درباره نیمار هم اینگونه بود: نیمار رو چمن ورزشگاهای اروپا هر دفعه مصدوم شده، فکر کنم تو استادیوم آزادی دیگه باید از فوتبال خداحافظی کنه.
جلال رشیدی کوچی (نماینده مجلس) هم واکنش تندی به این ماجرا داشت: اصرار به برگزاری بازیهایی که توجه فوتبال دوستان جهان را به ایران جلب کرده، در ورزشگاه در دست تعمیر آزادی، حتما بازی با آبروی کشور و نظام است. تکرار چنین خطای فاحشی را نمیتوان صرفا به کجفهمی و ضعف مدیریت وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال نسبت داد!
امیر دبیریمهر (پژوهشگر) هم از دید دیگری به ماجرا نگاه کرد: خیلی فضاهامون مثل چمن زمین ورزشگاه ازادی است ورود به عرصه جهانی پرده ها را کنار می زند حالا فهمیدید تا اسم جهان و نظام بین الملل وتعامل و ارتباط با جهان مطرح میشه چهار ستون بدن یک عده می لرزه و همه بدن عده ای دیگر کهیر میزنه …از مقایسه و رقابت و شفافیت می ترسند همین وبس.