اخبار حوادث
رابطه نامشروع خانم دکتر با مرد طلا فروش لو رفت | جنینی که از رابطه نامشروع در سطل زباله پیدا شد!
پزشک خانمی که با خیانت به همسرش با یک مرد طلافروش رابطه نامشروع داشت در دادگاه از خود دفاع کرد.
به گزارش شمانیوز: رابطه نامشروع پزشک متخصص با مرد طلا فروش لو رفت. همسر خانم دکتر پرده از رابطه نامشروع همسرش برداشت. همسر خانم دکتر ادعا میکند که در سطل زباله جنین همسرش که از رابطه نامشروع بوده را پیداکرده است. پلیس به بررسی گفت و گوهای تلفنی زن جوان پرداخت و به رابطه نامشروع او با یک مرد طلافروش پی برد.
رسیدگی به این پرونده با افشاگری یک مرد پزشک به نام مجید آغاز شد . این پزشک در مراجعه به پلیس آگاهی از همسرش شکایت کرد و گفت :من پزشک عمومی هستم و همسرم نیز متخصص است .مدت سه سال است که با هم اختلاف داریم و جدا از یکدیگر زندگی می کنیم .من فرزندم را پیش خودم نگهداری می کنم تا این که چند روز قبل همسرم را تعقیب کردم تا ببینم کجا زندگی می کند و چه حال و روزی دارد.
وی ادامه داد: من خانه همسرم را در حوالی خیابان هدایت مشهد پیدا کردم و در حالی که فرزندم روی صندلی خودرو خواب بود مقابل خانه او به انتظار نشستم تا این که یک مرد غریبه را دیدم که از خانه همسرم خارج شد. او کیسه ای مشکی در دست داشت که آن را داخل سطل زباله انداخت و رفت. بعد از این که مرد جوان از محل دور شد من سراغ سطل زباله رفتم و کیسه مشکی را جست و جو کردم و با یک جنین روبه رو شدم .همسرم به من خیانت کرده و به همین دلیل از او شکایت دارم .
به دنبال اظهارات این پزشک، پلیس به بررسی گفت و گوهای تلفنی زن جوان پرداخت و به رابطه پنهانی او با یک مرد طلافروش پی برد. به این ترتیب زن جوان و مرد طلافروش ردیابی و بازداشت شدند.
مرد طلافروش منکر رابطه پنهانی با زن پزشک بود و ادعا کرد هیچ رفت و آمدی با وی نداشته است. در حالی که مدرکی علیه این مرد به دست نیامده بود وی تبرئه و آزاد شد اما مجید مدارک جدیدی را علیه همسرش به پلیس ارائه داد .
به این ترتیب پریسا دیروز در شعبه هفتم دادگاه کیفری پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه مجید گفت : من به بیمارستانی که همسرم قبلا آن جا تحت نظر بود رفتم و تعدادی از سونوگرافی های همسرم را از پزشکان گرفتم که نشان می دهد همسرم چند ماه قبل باردار بوده. او به من خیانت کرده است و به همین دلیل از او شکایت دارم.
سپس زن جوان در جایگاه ویژه ایستاد و گفت : سونوگرافی های من مربوط به زمان قبل بوده است. من هیچ رابطه ای با مرد طلافروش نداشتم. من و همه اقوام از آن مرد طلا می خریدیم و او آخرین بار برای تحویل دادن طلا به خانه ام آمده بود .
با پایان دفاعیات این زن ،قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
تباهی عاقبت عقد موقت زن مطلقه با مرد
بی مهری ازدواج موقت مادرم با مردی معتاد و فاسد زندگی او و سرنوشت مرا تباه کرد و این همه بدبختی به سرمان آمد. این مرد مفنگی روز اول قول داد که در مدت کوتاهی مادرم را به عقد دائمی خودش در بیاورد اما او در بازی نقش کثیف خود، طعمه اش را ابتدا به موادمخدر آلوده کرد و سپس او را به فساد اخلاقی کشاند.
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا دختر جوان گفت: من با دیدن این اوضاع و احوال مادرم، خیلی زجر می کشیدم و برایش نگران بودم. حتی چند بار تصمیم گرفتم او را از اعتیاد ترک بدهم.
اما فایده ای نداشت و از روزی که متوجه شدم ناپدری ام برای من نیز نقشه شومی در سر می پروراند به فکر راه نجاتی افتادم و با پسری به نام میثم که در همسایگی ما زندگی می کرد و با خواهرش دوست بودم، ارتباط برقرار کردم.
زن جوان در مرکز مشاوره پلیس شهرستان سرخس افزود: متاسفانه حال مادرم روز به روز بدتر شد و او که در لجنزار فساد و اعتیاد غوطه ور شده بود برای تامین هزینه های زندگی و مواد لعنتی اش طبق خواسته شوهرش قصد داشت زمینه برقراری ارتباط من و مردی هوس باز را به بهانه آشنایی بیشتر برای ازدواج فراهم کند که در برابرش مقاومت کردم و با این که ۱۴ سال بیشتر نداشتم فکرم خوب کار کرد و تن به چنین رابطه شومی ندادم. من برای فرار از این موقعیت به امید این که بتوانم راهی برای زندگی ام پیدا کنم با اطلاع دختر همسایه به درخواست میثم برای ازدواج پاسخ مثبت دادم و جلسه خواستگاری در شرایطی برگزار شد که خانواده پسر موردعلاقه ام از مشکلات مادرم اطلاع داشتند.
زن جوان ادامه داد: من و میثم با هم ازدواج کردیم و بدون آن که یک چوب کبریت از مادرم جهیزیه بگیرم پا به خانه بخت گذاشتم. اما افسوس که انگار نباید روی خوشبختی را ببینم چون مادرم هر روز برایم مزاحمت ایجاد می کرد و پول می خواست. او این اواخر مدارک شناسایی من و شوهرم را از خانه ام برداشته است و می گوید چون در زمان ازدواج پول شیربها نداده اید الان باید به نرخ روز حساب کنید و … او با این رفتارهای توهین آمیز و حتی تهمت های ناروایی که به من می زند زندگی ام را خراب کرده است و با شوهرم مشکل جدی پیدا کرده ام.
برای همین هم از مشهد به سرخس آمدم تا از دایی ام کمک بخواهم. ولی مادرم پیش دستی کرده است و با تهمت های دروغین آن قدر پشت سرم حرف زده که دایی ام حاضر نشد مرا به خانه اش راه بدهد و گفت به هیچ وجه حاضر نیست با زنی فراری که به شوهرش خیانت کرده گفت وگو کند و … نمی دانم چرا مادرم پس از مرگ پدر خدابیامرزم تن به چنین ازدواج اشتباهی داد که این قدر مشکلات برایمان درست شود.
منبع: صبح مشهد