کارنامه سپاه، از «جاسوسان» تا مهاباد
اگرچه سابقه جهاد برای برقراری امنیت در مناطق کردنشین در دوران انقلاب اسلامی به ماههای اول پیروزی انقلاب بر میگردد اما با گذشت بیش از سه دهه از آن سالها، پاسداران انقلاب برای حفظ آنچه که حاج احمد متوسلیانها و شهید بروجردیها برای کشورمان و هموطنان کُرد آوردند، بارها و بارها خون خود را تقدیم کردهاند.
سپاه از ابتدای انقلاب سابقه حضور در کردستان و تجربه طولانی جنگ با اشرار و تجزیهطلبان کومله، دموکرات، فدائیان خلق و غیره را در آن مناطق داشت و طی سالهای طولانی برای مقابله و سرکوب اشرار مزدور و تجزیه طلب از مساعدت همه جانبه کردهای غیورمسلمان و وطندوست برخوردار بود. از این رو آشنایی سپاه با منطقه، آشنایی صرف از روی نقشه نبود، بلکه منطقه را از ابعاد مختلف میشناخت و برتمامی مشکلات امنیتی، سیاسی و اجتماعی ناامنیهای گسترده ناشی از شرارت این مجموعه مزدور و نقشی که میتوانستند در بزنگاههای خاص به نفع دشمنان ایفا کنند، کاملاً واقف بود. لذا هنگامی که فرمانده معظم کل قوا در کردستان تاکید کردند که "امنیت پایدار مردمی در منطقه باید ایجاد شود"؛ از این رو فرماندهان سپاه آگاهانه و مشتاقانه این مأموریت را پذیرفتند. پشتوانه این پذیرش تغییر هوشمندانه راهبرد پدافندی به راهبرد آفندی بود. گروههای شرور مزدور و سرسپرده، با تجربه راهبرد پدافندی نظام در منطقه شمال غرب، جرئت و جسارت پیدا کرده بودند و هرگاه احساس میکردند برای ادامه داشتن حمایت و کمک دشمنان نظام لازم است خودی نشان دهند و ابراز وجود کنند، دست به قتل و ترور موردی میزدند و سالیانه بین 50 تا 60 نفر از شهروندان و نیروهای نظامی و امنیتی را ناجوانمردانه به شهادت می رساندند و پس از مواجه شدن با واکنش نظامی نظام، به لانههایشان میخزیدند و رفته رفته این خیانت آفرینی برای آنها به رویه جاری تبدیل می شد. این بود که راهبرد سپاه در دهه 90 به صورت هوشمندانه و برنامه ریزی شده تغییر کرد و مهمترین اتفاق در سالهای اخیر به اواخر خردادماه سال 90 باز میگردد که نیروی زمینی سپاه دست به یک سلسله عملیات برای برقراری امنیت در منطقه شمالغرب زد؛ عملیاتهایی که حجم کمی و کیفی آن در دوران پس از جنگ تحمیلی، کم سابقه بود. فتح قلههای امنیت در شمالغرب البته به این راحتیها میسر نمیشد چراکه گروهکهای ضدانقلاب با حمایتهای همه جانبه اطلاعاتی و حتی لجستیکی غرب این بار با تمام توان آمده بودند تا برای همیشه خاک بخشی از ایران را تصرف کنند. این عملیاتها که در نیمه اول سال 90 انجام شد، تا اواخر شهریور به طول انجامید تا نهایتا با تقدیم چندین شهید و جانباز در این عملیاتها، بار دیگر امنیت به منطقه بازگشت و گروهکهای ضدانقلاب مجبور به ترک خاک ایران شدند. ویژگیهای مهم عملیات مهم سپاه در شمال غرب کشور عملیات در این منطقه، حساسیتها و مشکلات خاص خود را داشت به گونهای که سردار اصانلو فرمانده قرارگاه حمزه(ع) سپاه در شمالغرب در آن ایام، با تشریح مشکلات این عملیات ها می گوید: «در بورالان ماکو، منطقهای داریم به وسعت حدود 30 کیلومتر در 30 کیلومتر که همهاش سنگهای آذرین است و غارهای بزرگی در زیر زمین دارد که وسعت بعضی از آنها از یک میدان فوتبال بزرگتر است ولی رها شده است. ورودی غارها به اندازه یک انسان هم نیست. سنگهای آذرین هم جزو سنگهای بسیار سخت است یعنی بالاتر از گرانیت و کمتر از الماس. این مشکل باعث شده بود آنجا جاده نباشد و تردد امکان نداشت. برای تردد در میان آن سنگها نیاز به اعزام نیروی پیاده داشتیم که این هم آسیب پذیر بود و هم امکان پشتیبانی از آنها را سخت میکرد.» سردار اصانلو در کنار سردار پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه در حال بازدید از منطقه وی اضافه می کند: داخل آنجا، هم غار بود هم کانالهای متعدد. سنگها هم طوری بود که هر کس اولین اقدام را میکرد، کاری نمیشد انجام داد. پس اولین کار ما این بود که در این منطقه جاده بکشیم و فرمانده نیروی زمینی هم تاکید داشت که این کار انجام شود. برای همین گروهی از مهندسی وارد شد و احداث جاده را در دل این سنگها شروع کرد. به گفته این فرمانده ارشد سپاه، این منطقه موقعیت بسیار مهمی دارد چون بین ترکیه، ایران و ارمنستان واقع شده. یعنی از اینجا هم میتوانستند به ارمنستان بروند، هم داخل ایران شوند و هم به ترکیه بروند. با تدابیر صورت گرفته ، 50 تونلی که ضد انقلاب به عنوان سنگر از آن استفاده میکردند، کشف و منهدم شد. آنها تجهیزات و سلاحی داشتند که با این اقدام سپاه از بین رفت." "در میان مناطقی که به دست پاسداران آزاد شد، منطقه ای به نام دوله کوکه وجود داشت که آنجا ضدانقلاب امکانات زیادی از جمله نیروگاه برق، زاغه مهمات و... داشتند و محل زندگی خوبی هم برای خودشان درست کرده بودند." پایان پژاک برای همیشه پس از خروج پژاک از ارتفاعات شمالغرب کشور، سپاه پاسداران به استحکامات و محکم سازی در ارتفاعات روى آورد. پس از خروج پژاک از این مناطق بود که فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، این عملیات را در راستاى پیشگیرى از تهدیدات مهم آینده در این مناطق ارزیابى کرد. گروهک تروریستی پژاک با پذیرش تمام شرایط جمهوری اسلامی، از ارتفاعات جاسوسان و دیگر نقاط منطقه تا چندین کیلومتر داخل خاک کردستان عراق عقبنشینی و اعلام کرد که همه شرایط ایران را می پذیرد. این در حالی بود که درسالهای قبل، گروهک پژاک در منطقه عمومی خوی، سلماس، ماکو، منطقه چالدران در ارومیه و منطقه دالام پرداغ، اشنویه و پیرانشهر تا سردشت، پایگاه هایی را ایجاد کرده و نام این منطقه را هم «مدیا» گذاشته بود؛ یعنی منطقه آزادشده ای که بستر اولیه کردستان بزرگ است. اما در اثر عملیات های موفقیت آمیز نیروى زمینى سپاه پاسداران، تروریستهای پژاک از این مناطق عقب نشینی کردند که اوج آن تصرف منطقه جاسوسان بود. البته در ماههای اخیر نیز برخی پس ماندههای این گروهک تلاش کردند به اقداماتی در منطقه غرب کشور دست بزنند که با برخورد قاطع سپاه، ناکام ماند. شباهت شهدای سال 90 سپاه با شهدای سالهای جنگ به گفته یکی از همرزمان شهید جعفرخانی که با دلاوری هایش در ارتفاعات شمال غرب، ضربات مهلکی به ضد انقلاب زد. این شهید همیشه با خودش 30 خشاب فشنگ می برد و در حین درگیری وقتی پایش بر روی مین رفت و به شدت مجروح شد و امکان تحرک و جابجایی از او گرفته شد در یک نقطه مستقر شد و با نبرد به دشمن ادامه داد تا آنجا که پس از شهادتش وقتی دوستان بالای سر جنازه مطهرش رسیدند مشاهده کردند بیشتر خشاب هایش را شلیک کرده و پوکه فشنگ هایش در اطرافش ریخته و این نشان می داد که این شهید بزرگوار تا لحظه اصابت گلوله دشمن در حال نبرد بود. این نقل قول، خاطره شهادت «مرتضی حمزه دولابی» فرمانده گردان های لشکر سیدالشهدا(ع) را در دوران دفاع مقدس به خاطر می آورد که وقتی فرمانده لشکر، شهید «کاظم رستگار» کسی را به دنبال وی می فرستد که به او بگوید نیروهایش را عقب بکشد فردی که پیغام را برده بود پس از بازگشت گفت، شهید حمزه دولابی ساق پایش را به رانش بسته بود تا پای عقب نشینی نداشته باشد و گفته بود چون می دانم امام راضی به عقب نشینی از این منطقه و در این وضعیت نیست، عقب نمی نشینم. آنجا ماند، آنقدر جنگید تا شهید شد. دمکراتها هم به سرنوشت پژاک دچار شدند طی روزهای اخیر تعدادی از عناصر مسلح گروهک ضد انقلاب دموکرات، اقدام به درگیری با رزمندگان سپاه در منطقه مهاباد کردند که این حملات با هوشیاری و برخورد قاطع نیروهای پاسدار، ناکام ماند. بر اساس اطلاعیه نیروی زمینی سپاه، در درگیری روزهای گذشته رزمندگان قرارگاه حمزه سیدالشهداء (ع) با اشرار مسلح وابسته با گروهکهای ضدانقلاب در منطقه مرزی سروآباد و منطقه عمومی مهاباد، 5 تن از مزدوران استکبار جهانی از جمله «آرش منبری» و «شورش منبری» از فرماندهان اشرار مسلح به هلاکت رسیدند. یک منبع آگاه نظامی با اشاره به اسامی برخی از کشته شدگان در درگیری های اخیر گفت: آرش و شورش منبری از فرماندهان اشرار مسلح که اخیرا کشته شده اند، از اشرار معروف و شناخته شده شمال غرب کشور هستند که وظیفه آن ها جذب و آموزش تروریستها بود. این منبع آگاه نظامی تصریح کرد: آرش و شورش منبری قصدشان نفوذ در کشور بوده و چند سال پیش هم در روز ارتش یک بمب گذاری انجام دادند و موضع آن ها انتحاری بوده و اکنون هم کشته شده اند. وی با بیان اینکه آرش و شورش منبری در تجهیز نیرو و مشاوره و آموزش اشرار مسلح در منطقه شمال غرب نقش مهمی داشتهاند، خاطرنشان کرد: این دو نفر اقدامات تروریستی متعددی انجام دادهاند و البته از خارج از کشور (مناطقی در عراق) هم کمک دریافت میکردند. به گزارش مشرق، این سومین درگیری گروهک دمکرات با سپاه پاسداران در یک هفته گذشته محسوب میشود. دو تیم قبلی دمکراتیها در اشنویه بطور کامل منهدم شده و 12 تن از اعضای این تیمها به هلاکت رسیده بودند و تیم سومی نیز عصر جمعه 4 تیرماه 1395، در حالیکه در حال اخاذی و باجگیری از مردم منطقه بودند، با نیروهای سپاه پاسداران درگیر شده بودند که کاوه جوانمرد عضو کمیته مرکزی گروهک تروریستی دمکرات نیز از کشته شدگان این درگیری بود. از مریوان تا سردشت و پیرانشهر، راه زیادی نیست، همچنان که از این مناطق تا مرز نیز اندک مسافتی هست اما برای هر قدم و وجبش، خونهایی طی این 38 سال به زمین ریخته شده تا کردستان و آذربایجان، همچنان امن و ایمن بماند و "کنام" مزدوران و غاصبان و جاسوسان نباشد؛ حال این افراد ارتش بعث باشند و یا اشرار پژاک و دموکرات.