شمانیوز
شما نیوز

فیلم لو رفته و جنجالی اواز خواندن سمانه پاکدل برای هادی کاظمی قبل از ازدواج + بیوگرافی و عکس

فیلم لو رفته و جنجالی اواز خواندن سمانه پاکدل برای هادی کاظمی قبل از ازدواج + بیوگرافی و عکس

هادی کاظمی و سمانه پاکدل دو بازیگر معروف باهم ازدواج کردند.

 

بیشتر بخوانید :

میترا حجار ازدواج کرد + بیوگرافی و عکس

 

بیشتر بخوانید : 

مراسم ازدواج دوم فرزاد حسنی پس از جدایی از ازاده نامداری + بیوگرافی و عکس

 

 

خبر جنجالی : 

حمله تند و وحشتناک بازیگر زن معروف به رامبد جوان و نگار جواهریان + عکس

 

بیشتر بخوانید : 

ارسلان قاسمی از عشقش رونمایی کرد + بیوگرافی و عکس

 

 

 

خبر داغ : 

ویدیوی لو رفته از حمله تند و عجیب بهاره افشاری به سردار ازمون + بیوگرافی و عکس

 

بـه گزارش شمانیوز به نقل از  پارس ناز: این دو بازیگر در مسابقه 13 شمالی باهم آشنا شده اند، این مسابقه از پخش خانگی منتشر می شد. خانم سمانه پاکدل 30 ساله بیشتر با سریال دلنوازان، معراجی ها و بچه های نسبتا بد شناخته میشود و هادی کاظمی 41 ساله هم با بازی در سریالهای مهران مدیری خصوصا پاورچین و شب های برره بـه شهرت رسیده اسـت. در ادامه تصاویر ازدواج این دو بازیگر و بیوگرافی انها را مرور می‌کنیم.

 

هادی-کاظمی-و-سمانه-پاکدل

 

pakdel3

 

images

 

images (5)

 

1536157451574617

 

605727-Gahar-ir

بیشتر بخوانید :

میترا حجار ازدواج کرد + بیوگرافی و عکس

images (3)

 

5mz63-crop-c0-5__0-5-700x700-75

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

 

 

خبر جنجالی : 

حمله تند و وحشتناک بازیگر زن معروف به رامبد جوان و نگار جواهریان + عکس

 

images (1)

 

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

استوری تبریک پرستو صالحی بـه ازدواج سمانه پاکدل و هادی کاظمی

بیوگرافی هادی کاظمی

هادی کاظمی «متولد 13 آبان 1355» بازیگر سریال علی البدل ، هنرپیشه ایرانی اسـت کـه با سریال شب‌های برره معروف شد ودر آثار دیگر مدیری نیز ظاهر شد.

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

 

ماندگارترین نقش‌هـای او نقش نظام دو برره و باباشاه میباشد. از همان سال‌هال روی صحنه رفت. بعد ها وارد دانشگاه شد ودر رشته بازیگری تحصیلاتش را ادامه داد، دوره‌ای کـه خودش معتقد اسـت کـه هیچ کمکی بـه او و پیشرفت اش در بازیگری نکرده‌اسـت

 

بیشتر بخوانید : 

ارسلان قاسمی از عشقش رونمایی کرد + بیوگرافی و عکس

 

 
 

images (4)

 

مـن در دانشگاه هیچ چیز یاد نگرفتم اما یک استادی داشتم بـه اسم آقای دامود کـه خیلی چیزها بـه مـن یاد داد ولی متأسفانه وقتی وارد دانشگاه شدم حس این کـه چیزی در آنجا یاد گرفتم را نداشتم. دانشگاه بیشتر برای مـن محیطی بود برای ارتباط بیشتر، همین.  او از سال 1375 وارد تلویزیون شد اما با بازی در نقش «نظام دوبرره» در سریال شبهای برره برای عامه مردم شناخته شد.

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

او از همان کار بـه نوعی تبدیل بـه یکی از اعضای ثابت گروه مدیری شد و تقریبا در همه ی کارهای بعد از پاورچین مدیری حضور داشت. دراین مدت در تله‌فیلم‌ها و سریال‌های دیگری هم بازی کرده کـه از کارهای اخیرش میتوان بـه سریال در چشم باد در نقش عباس پذیرش هتل اشاره کرد. او در قهوه تلخ در نقش باباشاه جایگاه خود در طنز را محکم‌تر کرد.

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

رستوران داری و ازدواج او بـه همراه یکی از دوستانش رستوران شب های لیالی را در تهران دایر کرده و اگر گذرتان بـه آنجا بخورد متوجه میشوید کار رستوران داری کاظمی چیزی همسطح بازیگری اش اسـت با این کـه او نخستین چهره بازیگری نیست کـه وارد اینکار شده اما علاقه او بـه رستوران داری از علاقه اش بـه آشپزی سرچشمه می گیرد. 

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

شروع کارش با تئاتر در سال 70 -71 بود او در این مدت 4 سال صرفا تمرین بازیگری می کرد، اولین تئاتر حرفه اش را در سال 74 بنام همراهان اجرا کرد

 

 

بیشتر بخوانید : 

مراسم ازدواج دوم فرزاد حسنی پس از جدایی از ازاده نامداری + بیوگرافی و عکس

 

 

بیوگرافی هادی کاظمی بازیگر با عکس جدید

 

تلویزیون و شهرت

اولین برنامه را سال 1376 با داریوش کاردان آغاز کرد و تا سال 1384 که به آشنایی با مهران مدیری و بازی در پاورچین و شب های برره برسد چندان حضور موفقی در تلویزیون و سینما نداشت

نقش تو برره در سریال شب های برره باعث مشهور شدن و محبوبیت وی شد

 

کارگری در نوجوانی + خاطره

وقتی 14 سالم بود در خیابان پامنار پادو چرخکار بودم

 

یک نفر پاکستانی آنجا کار می‌ کرد و هی به من زور می‌ گفت مرتبا می‌گفت زود باش، عجله کن تنبل. یک روز عصبانی شدم و گفتم برو بابا افغانی. شاکی شد و تا توانست من را کتک زد

 

خبر داغ : 

ویدیوی لو رفته از حمله تند و عجیب بهاره افشاری به سردار ازمون + بیوگرافی و عکس

 

عکس های هادی کاظمی و مهران مدیری

هادی کاظمی بازیگر و مهران مدیری + بیوگرافی کامل

 

رابطه با پدر

بهترین انسان برای من پدرم است هیچ‌ کس با این قدرت و میزان انرژی به من نزدیک نیست. وقتی در بدترین شرایط روحی هستم کافی است یک تلفن به پدرم بزنم و 2 کلمه با او صحبت کنم

 

خصوصیات اخلاقی

متاسفانه اصلا زرنگ نیستم، تمام تلاشم را می‌ کنم که صادق باشم به شدت هم آدم رکی هستم، زبانی تلخ اما درون مهربانی دارم

 

البته این خصیصه متولدین آبان‌ ماه است

 

رستوران داری

او به همراه یکی از دوستانش رستوران شب های لیالی را در تهران دایر کرده و اگر گذرتان به آنجا بخورد متوجه می شوید کار رستوران داری کاظمی چیزی همسطح بازیگری اش است

 

عکس های هادی کاظمی

عکس های هادی کاظمی بازیگر + زندگی هنری

 

آشپزی

با اینکه او اولین چهره بازیگری نیست که وارد این کار شده اما علاقه او به رستوران داری از علاقه اش به آشپزی سرچشمه می گیرد، خودش که می گوید، دست پخت خوبی دارد

 

غذاهای رستوران

رستوران هادی کاظمی، اصل طعم غذای ملل را دارد. اسمش را گذاشته لیالی که در اصل همان شب ه است و در آن غذای هندی، ایتالیایی و لبنانی سرو می کند

 

بخشش و ماشینی که از کف رفت

آنقدر دست و دلبازم که ماشینم را از دست دادم یکی از دوستانم از دلسوزی من سوء‌ استفاده کرد. ماشینم را به او قرض دادم و او کلاهبرداری کرد و ماشینم را برد که برد

 

 

بیشتر بخوانید : 

مراسم ازدواج دوم فرزاد حسنی پس از جدایی از ازاده نامداری + بیوگرافی و عکس

 

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل متولد 1366 اسـت و اصالتا اصفهانی اسـت. او یک خواهر و یک برادر دارد. خواهر او سی ساله و برادرش بیست و هفت سال دارد.او تنها عضو مجرد خانواده شان اسـت و با هادی کاظمی ازدواج کرده اسـت.

 

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

 

الگوی اخلاقی او در زندگی مادرش اسـت وپرویز پرستویی را هم الگوی خود در بازیگری انتخاب کرده اسـت. از بازیگران مورد علاقه ی او می توان بـه فاطمه معتمد آریا، فاطمه گودرزی و حامد بهداد اشاره کرد.

 

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

سمانه پاکدل و مهران مدیری در برنامه دورهمی

سمانه پاکدل سفر را خیلی دوست دارد و علاقه مند اسـت کـه مدام بـه سفر داخلی و خارجی رود.او بـه رنگ ابی علاقه خاصی دارد. بازیگر نقش مهتاب در مجموعه تلویزیونی “دلنوازان” راهنمایی دقیق حسین سهیلی‌زاده و حضور بازیگران پیشکسوت را بزرگ ترین کمک بـه بازیگران جوان در ایفای نقش دانست. سمانه پاکدل درباره بازی در مجموعه تلویزیونی “دلنوازان” بـه کارگردانی سهیلی‌زاده گفت:

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

خصوصیات اخلاقی مهتاب کـه دختری احساسی اسـت، اما منطقی تصمیم میگیرد و بین احساس و تدبیر توازن را رعایت می کند برایم جالب بودو مـن را برای بازی دراین پروژه ترغیب کرد. وی در ادامه افزود: حضور سهیلی‌زاده و پخش شبانه «دلنوازان» در انتخابم بی‌تاثیر نبود. بـه هرحال مخاطبان دیدن مجموعه‌های اجتماعی را دوست دارند و این مجموعه هم تعلیق‌های زیادی برای مخاطبان دارد.

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

عکس سمانه پاکدل و نیما کرمی

بـه نظرم شخصیت مهتاب سفید مطلق نیست و نقاط خاکستری هم دارد مثل قضاوت غلط او درباره پزشک فرهاد زند. بازیگر نقش مهتاب ادامه داد: مهتاب درونگرا اسـت و سعی میکند مشکلاتش را خودش حل کند، چون مادری بیمار و خواهری دارد کـه بیشتر بـه دنبال شیطنت اسـت.

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

مهتاب دختری اسـت مستقل کـه روی پای خودش می ایستد. بنابر این سر زدن اشتباهات کمتر از او بدلیل تحصیلات و موقعیت خانوادگی‌اش بیراه هم نیست.

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

پاکدل ادامه داد: نقش مهتاب را خیلی دوست داشتم و سعی کردم نقش را آن طور کـه آقای سهیلی‌زاده و فیلمنامه از مـن میـــخواهد دربیاورم.

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

عکس سلفی سمانه پاکدل

نقش دختری صبور و متین. مهتاب یک عاشق واقعی اسـت و سنت‌شکنی میکند. او عشق خودرا با بهزاد نادیده میگیرد تا یک ازدواج تحمیلی انجام نشود. وی درباره همکاری با سهیلی‌زاده گفت:

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

با توجه بـه این کـه مـن بـه درجه‌ای از بازیگری نرسیده‌ام کـه بخواهم درباره شخصیتی کـه بازی میکنم نظر بدهم، اما کارگردان مانند پدری مهربان نه تنها بـه بازیگران هنگام بازی آرامش می‌داد، بلکه برای تمام صحنه‌ها از نظر بازیگران هم استفاده میکرد و میخواست دیالوگ‌ها را آن طور کـه آسان‌ترند، اما صحیح بیان کنند. این بازیگر درباره حضور بازیگران پیشکسوت هم چون پرویز فلاحی‌پور گفت:

هادی کاظمی و سمانه پاکدل ازدواج کردند + عکس و فیلم عروسی و نحوه آشنایی و بیوگرافی

نمیدانم چگونه از کمک بازیگرانی چون آقای فلاحی‌پور، خانم کوثری و… تشکر کنم. آن ها نهایت همکاری رابا بازیگران جوان کردند. از زحمات سهیلی‌زاده کارگردان، ایرج محمدی و مهران مهام تهیه‌کنندگان و امیر سلیمانی دستیار کارگردان قدردانی می کنم کـه کمک زیادی بـه مـن کردند.

 

هادی-کاظمی-و-همسرش

 

f3ccc92d9f9508b35f773e1fcf287afb_XL

 

 

عکس سمانه پاکدل و همسرش + بیوگرافی سمانه پاکدل و ماجرای ازدواجش

سمانه پاکدل ، عکس سمانه پاکدل و همسرش ، بیوگرافی سمانه پاکدل ، slhki h;ng

 

 سمانه پاکدل از بازیگران زن سینما و تلویزیون متولد ۲۶ مهر ماه ۱۳۶۶ می باشد. . سمانه پاکدل در سال ۸۸ با حضور در مجموعه دلنوازان به کارگردانی حسین سهیلی زاده توانست به خوبی دیده شود. البته او قبل از آن نقش های کوتاهی در برخی مجموعه ها نیز داشته است. به گفته ی خودش نیز او جایگاه فعلی اش را مدیون مسعود رسام ( تهیه کننده ) است که وی را به حسین سهیلی زاده برای حضور در سریالش معرفی کرده است. وی فارغ التحصیل لیسانس رشتهروانشناسی می باشد.

 
 

عکس های سمانه پاکدل

خانواده سمانه پاکدل :

او عضو یک خانواده ۵ نفری می باشد. او یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خود دارد و آخرین فرزند خانواده است. خواهر و برادرش هر دو ازدواج کرده اند. پدر و مادرش کارمند بوده اند و به مادرش علاقه زیادی دارد و همیشه او را الگوی اخلاقی خود قرار می دهد. به دلیل کارمند بودن پدر و مادرش خیلی زود آشپزی کردن را شروع کرد و در این مورد ادعا دارد.

 

سمانه پاکدل و مادرش

همسر سمانه پاکدل :

سمانه پاکدل در مرداد ماه ۱۳۹۷ با هادی کاظمی بازیگر ایرانی ازدواج کرد. وی در برنامه دورهمی از علاقه ی خود به ازدواج صحبت کرد و پس از چند ماه خبر ازدواجش با هادی کاظمی در رسانه ها منتشر شد.

هادی کاظمی بازیگر خوب کشورمان در تاریخ ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۵ در شهر میانه متولد شد. وی با بازی در نقش «نظام دوبرره» در سریال شبهای برره مشهور شد.

 

ماجرای ازدواج سمانه پاکدل و هادی کاظمی :

هادی کاظمی و سمانه پاکدل در ویژه برنامه نوروزی خندوانه برای اولین بار در یک برنامه تلویزیونی در مورد آشنایشان صحبت کردند. آقای هادی کاظمی در مورد ازدواجش گفت : ما در سال ۹۶ در یک برنامه ای به نام ۱۳ شمالی از هم خوشمون اومد و در عرض ۳ ماه ازدواج کردیم. من قبل این اصلا به هیچ وجه قصد ازدواج نداشتم و واقعا اگر سمانه نبود من باز همچنان ازدواج نمی کردم. واقعا به دلم نشست بهرحال خیلی ویژگی های خوبی داره و واقعا جوری بود که دلمو برد و تموم اتفاقا طی ۳ ماه اتفاق افتاد.

سمانه پاکدل در مورد ازدواجش گفت : واقعیت اینه که من و هادی قبلا همدیگرو دیده بودیم و میشناختیم همو اما توی برنامه ۱۳ شمالی اولین باری بود که توی کار کنار هم قرار گرفته بودیم. اصولاً اینکه محبت آدما از چشماشون خیلی معلومه چشم خیلی صداقت داره پسر صادقی بود و همه بچه ها هم ازش خوب می گفتن. من با هادی خیلی خندیدم هادی یک خاطره برام گفت و من خیلی خندیدم و من یکی از ایده آلام توی انتخاب اطرافیانم همینه.

سمانه پاکدل و همسرش

صفحه اینستاگرام سمانه پاکدل :

سمانه پاکدل با آیدی samanehpakdel1366 در اینستاگرام فعالیت می کند.

 

صفحه اینستاگرام سمانه پاکدل

سابقه فعالیت سمانه پاکدل :

سمانه پاکدل بازیگر جوان ایرانی از دوران کودکی به بازیگری علاقه داشت به همین دلیل تصمیم گرفت که به هنرستان سوره برود و رشته هنر را دنبال کند اما خانواده اش با رشته هنر مخالف بودند به همین دلیل به رشته تجربه رفت و در دانشگاه روانشناسی خواند. وی فعالیت در عرصه بازیگری را با تئاتر و از دستیار صحنه شروع کرد. خواهر و همسر خواهرش کسانی بودند که وی را در این راه همراهی کردند.

 
 

سمانه پاکدل برای اولین بار با بازی در یک تله فیلم وارد قاب تلویزیون شد. پس از آن به طور حرفه ای تر در مجموعه ” روز حسرت ” به کارگردانی سیروس مقدم حضور داشت اما نقش مهتاب در سریال پر مخاطب دلنوازان روند پیشرفت سمانه پاکدل را سرعت بخشید. وی از طریق مسعود رسام تهیه کننده ایرانی به آقای حسین سهیلی زاده کارگردان سریال معرفی شد و در سال ۱۳۸۸ در سریال دلنوازان ایفای نقش نمود. سمانه پاکدل در این سریال همبازی بازیگرانی از جملهشاهرخ استخری، فریبا کوثری، حدیث میرامینی و سحر قریشی بوده است.

سمانه پاکدل در مورد نقشش در سریال دلنوازان گفته است: خصوصیات اخلاقی مهتاب که دختری احساسی است، اما منطقی تصمیم می گیرد و بین احساس و تدبیر توازن را رعایت می کند برایم جالب بود و من را برای بازی در این پروژه ترغیب کرد هنوز هم بهترین کارم می دانمش.

بیوگرافی سمانه پاکدل و عکس

فیلم های سمانه پاکدل :

  • یکی از ما دو نفر (۱۳۸۹)
  •  معراجی ها (۱۳۹۲ )
  • لبه پرتگاه

سریال های سمانه پاکدل :

  • همسایه ها (۱۳۹۵)
  • دیگری (۱۳۹۳)
  • پنجره
  • معراجی ها (۱۳۹۲)
  •  شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
  • دلنوازان (۱۳۸۸)
  • دست بالای دست (۱۳۹۱)
  • بچه های نسبتاً بد (۱۳۹۲)

 

گفتگوی خواندنی با هادی کاظمی 

گفنگوی جالب و خواندنی با هادی کاظمی بازیگر خوب سینما و تلویزیون که توانسته در عرصه طنز خوب کار کند و مردم ایران را کلی بخنداند. یکی از اتفاقاتی که در سینما و به خصوص تلویزیون ما برای اغلب بازیگران می افتد، این است که در قالب هر نقشی که مورد توجه قرار بگیرند و بدرخشند، ماندگار می شوند

 

و کمتر مجال بازی در نقش های متفاوت نصیبشان می شود. به خصوص اینکه بازیگر در زمینه طنز و کمدی بتواند توانایی اش را به تصویر بکشد، کمتر کارگردانی به چنین بازیگری پیشنهاد بازی در یک کار و نقش جدی و متفاوت را می دهد.

گفتگو با هادی کاظمی بازیگر سریال آسپرین

هادی کاظمی جزو چنین بازیگرانی است که سالهاست وی را در سینما و تلویزیون در نقش های کمدی و طنز می بینیم. در صورتی که وی قابلیت بازی در نقش های دیگر را نیز دارد. او با حضور هر چند کوتاه خود در مجموعه «آسپرین» که یک سریال درام معمایی است و نقش فرهاد، ثابت کرد

 

که در کنار کارهای طنز توانایی بازی در نقش های دیگر را نیز دارد. از این رو بانی فیلم با وی درباره این مجموعه و سایر فعالیت هایش گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید:

 

این اواخر در سریال «علی البدل» حضور داشتید. اگر مایل باشید باب گفت و گو را با این سریال آغاز کنیم.

بله. این سریال قرار بود در ماه رمضان پخش شود که به زمان دیگری موکول شد. اما من در «علی البدل» نقش مردی به نام خرم را بازی می کنم که برادرزاده خان است و در گویش با فرمت خاصی صحبت می کند که متعلق به خودش است.

 

پس می توان گفت که خرم یک شخصیت کمدی در قصه دارد؟

به هر حال در این سریال رگه هایی از کمدی وجود دارد و سریال خوب و خاصی خواهد بود.

 

بازی در این مجموعه نخستین همکاری شما با سیروس مقدم محسوب می شود؟

قرار بود در سریال «پایتخت۴» با هم همکاری داشته باشیم که میسر نشد و «علی البدل» نخستین تجربه همکاری من با ایشان است.

 

با توجه به شناختی که آقای مقدم از مخاطب تلویزیون دارند، معمولا سریال های پرمخاطبی را می سازند. به عنوان یکی از بازیگران این مجموعه فکر می کنید این اتفاق برای این سریال هم بیفتد و در زمان پخش مورد توجه قرار بگیرد؟

 

از الان من نمی توانم پیش بینی در این زمینه داشته باشم. اما با این حال فکر می کنم از ان دست سریال های خوب خواهد شد و مخاطب بتواند به خوبی با آن ارتباط برقرار کند.

گفتگو با هادی کاظمی بازیگر سریال آسپرین

 با توجه به عکس هایی که از این سریال منتشر شده، باز هم مشخص است که خودتان را به دست گریمور سپرده اید و مثل کارهای قبلی با این قضیه مشکلی ندارید. در صورتی که برخی بازیگران با این مسئله مشکل دارند!

 

به هر حال ما پذیرفته ایم که بازیگر هستیم و تغییر دادن چهره با گریم های مختلف جزوی از کار ماست. البته برخی از همکاران ما دوست ندارند تغییر چندانی روی چهره شان ایجاد شود. اما من فکر می کنم صورت و بدن، ابزار کار بازیگر است و از این نظر بازیگر برای پیشبرد کار باید در اختیار کار باشد و باید تن به این کار بدهد.

 

 

تا به حال به واسطه تغییراتی که در گریم به چهره شما در کارهای مختلف داده اند، پشیمان نشده اید؟

 

به هر حال بازیگر در کنار شغل و حرفه اش، مثل هر آدم دیگری زندگی هم می کند. به عنوان مثال در سریال «زعفرانی» وسط سر من را تراشیده بودند و من مدتی با این چهره زندگی می کردم. اصولا هم مردم ما را می پذیرند و از این نظر ما را درک می کنند. بنابراین با مشکل خاصی روبرو نشدم و یا از تغییر چهره و گریم تا به حال پشیمان نشده ام.

 

خب کمی هم به سریال «آسپرین» بپردازیم. فکر می کنم پس از مدتها نقش جدی و متفاوتی به شما پیشنهاد شد و برای شما فرصتی مهیا شد تا بتوانید در یک سریال درام معمایی حضور متفاوتی داشته باشید.

 

البته من حضور کوتاهی در این سریال داشتم.

 

بله اما سایه فرهاد از همان ابتدا در داستان افکنده شده بود و یکی از مهمترین گره های داستان غیبت فرهاد بود.

 

فرهاد نجفی از دوستان قدیمی من است و پیش از این کار هم برای کارهایی که ساخته بودند، به من پیشنهاد می دادند و اتفاقا اصرارشان بیشتر این بود که من باید نقش جدی بازی کنم. اما تا این سریال فرصت همکاری مهیا نمی شد. اتفاقا این کار همزمان با حضور من در سریال «زعفرانی» شد و سکانس های من در مدت چند روز تصویربرداری شد.

گفتگو با هادی کاظمی بازیگر سریال آسپرین

یعنی همزمان که نقش کمدی در «زعفرانی» بازی می کردید، در «آسپرین» در قالب یک نقش جدی حضور داشتید؟

 

بله. ضمن اینکه فیلمنامه کامل را نداشتم و زمان تمرین و دورخوانی با بازیگران را هم نداشتم. اصلا نمی دانستم چه بازیگرانی قرار است در این سریال بازی کنند و پارتنر های من چه کسانی هستند. خیلی زود گریم شده و مقابل دوربین رفتم و همان سکانسی بود که با خانم بروفه بازی داشتیم.

 

مسلما به همین دلیل من خیلی از خودم راضی نبودم و زمانی که کار را دیدم، احساس کردم تمرکزی را که باید روی کار داشتم، در بازی نداشتم.

 

در قسمت های قبل، فرهاد توسط پلیس دستگیر شد. با این حال شما در فصل دوم هم حضور دارید و یا اینکه دستگیر شدن فرهاد پایان بازی شما بود؟

 

نمی دانم. صحبتی که تا امروز در این باره نشده است. بنابراین فکر می کنم بازی من تمام شده است. البته آقای نجفی از همان ابتدا به من لطف داشت و می خواست که فرهاد را به گونه ای مجددا وارد داستان کند، اما من نمی پذیرفتم. چون سر فیلمبرداری بودم و نمی رسیدم ادامه بدهم.

 

این سریال یکی از کارهای متفاوتی است که می تواند سلیقه مخاطب را تغییر بدهد. گرچه اوایل داستان، با ورود شخصیت های مختلف مخاطب سردرگم می شد. اما هر چقدر که داستان پیش می رود، ارتباط بهتری با آن برقرار می کند. به نظر شما ساخت چنین کارهایی به خصوص در تلویزیون می تواند سلیقه مخاطب را تغییر داده و باز هم شاهد کارهای خوب و ماندگاری در تلویزیون باشد؟

 

به نظر من تلویزیون به عنوان یک محصول کاملا جامع و فرهنگی و مخاطبان بیشتری هم که به نسبت سینما و تئاتر دارد، می تواند در آن اتفاقات بهتری بیفتد. از این رو این خوراک را باید تلویزیون به مردم بدهد که متاسفانه این اتفاق نمی افتد و ما خودمان را در یک سری ژانرهای سریال سازی محدود کرده ایم. البته در سینما و تئاتر هم خودمان را به کمدی، تراژدی و درام محدود کرده ایم.

 

نه کارهایی در ژانر وحشت داریم و نه سریال ها و فیلم های تاریخی خوب. البته فقط تعدادی از کارگردان ها هستند که در زمینه ساخت سریال های تاریخی فعالیت می کنند. از این رو دچار تکرار مکررات شده ایم، حتی در زمینه کارهای کودک هم فقیر هستیم. مسلما باید این تنوع در سریال ها و فیلم های ما وجود داشته باشد.

 

به عنوان مثال تا به حال ژانر معمایی به این شکل نداشتیم و آنقدر قصه ها ساده هستند که مخاطب می تواند به راحتی پایان آنها را حدس بزند. بنابراین باید چنین کارهایی در سینما و تلویزیون ساخته شود.

 

گفتگو با هادی کاظمی بازیگر سریال آسپرین

 البته با توجه به فضای نمایش خانگی که به نسبت سینما و تلویزیون بازتر است، فکر می کنم چنین کارهایی را ما صرفا در نمایش خانگی خواهیم دید.

 

خب در تلویزیون حساسیت بیشتری وجود دارد و به همین دلیل دست همه بسته تر از سینما و نمایش خانگی است. گرچه به نظر من حتی در سینما و نمایش خانگی هم دست بسته هستیم و مثل این است که به یک نفر بگویند با نخود و رشته آش درست کن. با بضاعتی هم که در سینما و تئاتر و تلویزیون داریم، کار سخت تر می شود. امیدورام فضا کمی بازتر شود تا مردم هم باورپذیرتر کارها را ببینند و دنبال کنند.

 

چون یکی از مشکلات ما این است که مردم سخت با داستان های فیلم ها و سریال ها ارتباط برقرار می کنند. برای اینکه داستانها اغلب قابل باور نیست. با این حال می توانم به جرات بگویم که هنرمندان ایرانی با همان نقصانی که وجود دارد، باز هم توانایی بسیاری دارند. می بینیم که شهاب حسینی و اصغر فرهادی جایزه با ارزش کن را می گیرند.

 

مخاطب همواره شما را با نقش های طنزی که ایفا کرده اید، می شناسد و دوست دارد. حال که چنین تجربه متفاوتی داشتید، چه فیدبکی از مخاطبان گرفته اید؟

معمولا مخاطب زمانی که به یک کلیشه عادت می کند، دوست ندارد آن کلیشه بشکند. به خصوص در مورد بازیگرانی که بیشتر در زمینه کمدی و طنز فعالیت دارند. به عنوان مثال تماشاگر دوست ندارد رضا عطاران را در یک کار به شدت جدی ببیند.

 

اما برای من عجیب و جالب بود که من را در قالب نقش جدی پذیرفته اند. حتی من کامنت هایی در این زمینه داشتم که از من خواستند کار کمدی را کنار بگذارم و بیشتر کار جدی بازی کنم.

گفتگو با هادی کاظمی بازیگر سریال آسپرین

امیدوارم کارگردان ها نیز به این قابلیت شما پی برده باشند و پیشنهاد کارهای جدی هم به شما بشود.

 

برای من زمانی خیلی مهم و آزار دهنده بود که اغلب کارهای کمدی پیشنهاد می شد. در صورتی که فعالیت هنری من از تئاتر و کار جدی آغاز شده بود. اما از یک جایی به بعد بیشتر در کارهای کمدی حضور داشتم. اما در این یکی دو سال اخیر این قضیه برایم حل و فصل شد و آزاردهنده نبود.

 

چون کار کمدی خیلی سخت تر از کار جدی است و من مدتی است که از بازی در چنین کارهایی لذت می برم. البته من هیچ وقت خودم را بازیگر کمدی نمی دانستم چون تعریف بازیگر کمدی متفاوت است. بنابراین من خودم را بازیگر می دانم و تعریف بازیگری این است که می تواند هر نقشی را بازی کند.

 

در این زمینه هم من ادعایی ندارم، اما اطمینان دارم در زمینه جدی هم می توانم بهتر باشم و چه بسا بازی در قالب نقش های جدی برای من آسان تر از کار کمدی و طنز باشد.

 

با این حال چرا در سینما حضور کمرنگی دارید؟

باید پیشنهاد کار خوبی در سینما بشود که من آن کار را دوست داشته باشم و بپذیرم. چون من در انتخاب کمی نسبت به خودم سختگیر هستم و سخت انتخاب می کنم. به این دلیل که من به کار بازیگری به عنوان یک شغل و مثل یک کارمند نگاه نمی کنم که حالا هر کاری که پیشنهاد می شود،

 

بپذیرم و مثل یک کارمند صبح بروم سر کار. من باید نقشم را دوست داشته باشم تا بتوانم آن را بازی کنم. تا به امروز هم در هر کاری که بازی کرده ام، آن نقش را دوست داشتم. بنابراین در سینما هم اگر نقش های خوبی پیشنهاد شود و دوست داشته باشم، حتما بازی می کنم.

 

شما سالهاست که با مهران مدیری همکاری می کنید. چه در تلویزیون و چه در نمایش خانگی. اما مدتی است که در چند کار اخیر وی حضور نداشتید. علت خاصی دارد؟

آقای مدیری مدتی است کار نساختند.

 

 

گفتگوی جذاب با سحر قریشی و سمانه پاکدل 

سمانه پاکدل و سحر قریشی که اتفاقا هم سن و سال هم هستند، درک متقابل خوبی از هم دارند و به گفته خودشان آنقدر به یکدیگر نزدیک هستند که با نگاه هایشان با هم صحبت می کنند!
مجله خانواده سبز - آروین حسین زاده: معمولا نمی شود افراد زیادی را پیدا کرد که سال ها دوستی شان دوام داشته باشد یا حتی این دوستی فراتر از یک دوستی ساده پیش رفته باشد! ولی هستند در این بین هنرمندان جوانی که تقریبا کارشان را همزمان با هم شروع کردند، با هم به شهرت رسیدند و با هم دوست شدند و این دوستی شان فراتر از یک دوستی ساده شد.

سمانه پاکدل و سحر قریشی که اتفاقا هم سن و سال هم هستند، درک متقابل خوبی از هم دارند و به گفته خودشان آنقدر به یکدیگر نزدیک هستند که با نگاه هایشان با هم صحبت می کنند! 

به یاد بیاورید سریال «دلنوازان» را که یکی از پربیننده ترین سریال های تلویزیونی بعد از انقلاب بوده است که چهره های جوان و مستعد زیادی را به عرصه هنر معرفی کرد، ولی این روزها که سال ها از آن سریال سپری می شود، دیگر کمتر سریالی را دیده ایم که از سوی مردم به آن شکل استقبال شود!
 

بدون سانسور با سحر قریشی و سمانه پاکدل


در واقع این روزها شاهد هجوم مخاطبان به سمت سریال های ماهواره ای هستیم و بخشی از مصاحبه ما با سحر قریشی و سمانه پاکدل به واکاوی برخی از دلایل استقبال مردم از ماهواره و عدم استقبال از سریال های داخلی اختصاص دارد. همچنین با آنها از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی شان گفتیم تا خاطرات «دلنوازان» و از زندگی روزمره شان تا دوستی قدرتمند شان...

از دلنوازان تا امروز با دلخوری!

پاکدل: روزی که برای سریال «دلنوازان» رفته بودیم، هم من و هم سحر، قبلا کارهای کوتاهی بازی کرده بودیم. سحر فیلم «لج و لجبازی» را داشت و من هم یک نقش در یکی از کارهای آقای سیروس مقدم داشتم ولی نقطه عطف بازیگری هر دو نفرمان «دلنوازان» بود.

رابطه من و سحر حین ساخت سریال « دلنوازان» شکل گرفت، نه بعد از سریال هر روز با هم درد و دل می کردیم. سرویس هایمان یکی بود و ... اگر من و سحر فکر و درکی که امروز داریم را آن زمان داشتیم، شرایط به کلی تغییر می کرد. روزی که ما برای این سریال انتخاب شده بودیم فقط 20 سال مان بود و هیچ درکی از شهرت و بازیگری نداشتیم. با این حال شرایط آن طور که باید پیش می رفت، پیش نرفت و اتفاقی که باید بعد از آن سریال برای مان می افتاد، نیفتاد.

 

در کل اگر بخواهم جمع بندی کنم من از شرایط امروز اصلا راضی نیستم. این که می گویند در سینما و تلویزیون باندبازی و مافیا وجود ندارد را من قبول ندارم چرا که هستند افرادی که پشت سر هم فیلم بازی می کنند و حمایت می شوند و حتی در نقش هایی ظاهر می شوند که حتی به سن و سال آنها نمی خورد ولی در همین بین بازیگرانی که چه به لحاظ سنی چه به لحاظ حرفه ای، مناسب آن نقش ها هستند، چون حمایتی برای آنها وجود ندارد، بیکار می مانند. در کل از ما هیچ حمایتی صورت نگرفت و حتی ما را از بازی در نقش های مشابه «دلنوازان» منع می کردند و می گفتند به تکرار نیفتید! بعد از آن هم که دیگر حمایتی در کار نبود.

بدون سانسور با سحر قریشی و سمانه پاکدل


قریشی: چند وقت پیش مصاحبه ای انجام داده بودم که فیدبک های مثبت و منفی زیادی دریافت کردم. من در آن مصاحبه گفتم چرا باب شده که امروزه همه در حال تماشای سریال های ترکیه ای هستند. آنقدری که بالی خان را می شناسند، ستاره های وطنی را نمی شناسند! آقای سهیلی زاده که آن زمان به ستاره سازی معروف بود دیگر نمی تواند این کار را بکند! آنقدر که بازیگران سریال های ترکیه ای بین مردم شناخته شده اند، بازیگران خودمان طرفدار ندارند و آن هم دو علت دارد؛ اول اینکه فیلمنامه های ما مدام تکرار و تکرار است و مسئله دوم و مهمترین مسئله، ممیزی های بیش از حدی است که روز به روز بیشتر می شوند.

امروز عصر اینترنت و ارتباطات است و جوان دهه 70 و نوجوان 80 با دهه 60 تفکرات کاملا متفاوتی دارند. من در این جامعه زندگی می کنم و بازیگر همین کشور هستم ولی چرا باید آنقدر به من فشار بیکاری و بی پولی بیاید؟ مگر من از همین تلویزیون مطرح نشده ام؟ پس چرا باید این همه سال در سریال ها بازی نکنم بدون این که حتی دلیلش را هم بدانم!

من تا عمر دارم خودم را مدیون تلویزیون می دانم چون مرا با نقش «یلدا» در سریال «دلنوازان» می شناسند. هر چند که امروز دیگر کاری در تلویزیون برای من نیست! ما برای حضورمان در این عرصه زحمت کشیدیم. یادم می آید که به من تلفن شد که فلان جا تست بازیگری می گیرند، من هم رفتم و قبول شدم، بدون هیچ پیش زمینه ای... آموخته هایم را در این سال ها کسب کردم. ما از سینما و تلویزیون پول در می آوریم و بیرون خرج می کنیم نه مثل دوستان دیگر که پولی که بیرون از سینما به دست آورده اند را در سینما خرج می کنند تا نقشی داشته باشند. اگر قرار است محدودیتی وجود داشته باشد از هر نظر، این محدودیت باید برای همه وجود داشته باشد. 

در کل باید بگویم که بچه های «دلنوازان» حق شان را نگرفتند. اگر دقت کنید بچه های این سریال نسبت به بازیگران تازه کار سریال های دیگر خیلی پیشرفت داشتند ولی چرا نباید دیگر در تلویزیون کار داشته باشیم؟ چرا من نباید در یک سریال نود شبی بازی داشته باشم؟ بارها و بارها از طرف خود سازمان به خاطر بازی در سریال «دلنوازان» از من تقدیر شد، نه تنها من، از همه بچه های سریال ولی سرنوشت ما در تلویزیون چه شد؟!

وقتی محدودیت ها یکسان نیست!

قریشی: متاسفانه باید این را اعتراف کنیم که محدودیت های در این وادی اصلا یکسان نیست و برای هر کسی یکجور اعمال می شود! من این را قبول دارم که باید به تمام قوانین کشورم و صدا و سیما و سینما احترام بگذارم و هرگز هم از این قوانین تخطی نکردم. آنقدر برای مان محدودیت ایجاد شده است که از ترس این که مبادا کسی از ما عکسی بگیرد، حتی در میهمانی های خانوادگی هم شرکت نمی کنیم ولی با این حال سازمان یا ارشاد هیچ حمایتی از ما ندارند اما در عین حال می بینم کسانی را که هر کاری می خواهند می کنند، عکس های آنها دائم در اینترنت پخش می شود ولی کسی محدودیتی برای آنها ایجاد نمی کند و مدام در حال کار کردن هستند!
 

بدون سانسور با سحر قریشی و سمانه پاکدل


برای من اتفاق افتاده که چند ماه بیکار بودم و هیچ کس در طول این مدت بیکاری سراغی از من نمی گرفت ولی به محض اینکه یک حاشیه ایجاد می شود، همه برای تذکر و محدود کردن حمله ور می شوند!

پاکدل: دقیقا همینطور است. زمانی که ما با «دلنوازان» شروع کردیم اصلا تجربه نداشتیم و نمی دانستیم مثلا برای مصاحبه با یک مجله چطور باید عکس بگیریم و چه بکنیم! در همان سریعا برای یک عکس به ما تذکر دادند و ما را احضار کردند و حالا هم این موضوع ادامه دارد و برای یک عکس در اینستاگرام سریعا به ما زنگ می زنند که عکس را بردارید و ما برای جوابگویی احضار می شویم! پس چرا وقتی که بیکار هستیم کسی به ما زنگ نمی زند؟ حرف من این است که چرا تلویزیونی که مثل خانه ما می ماند. ما را بلاتکلیف نگه داشته است؟ اگر ما را نمی خواهد یا الان دیگر ما را قبول ندارد بگوید تا ما برای زندگی مان برنامه ریزی داشته باشیم.

چرا مردم ماهواره نگاه می کنند؟

پاکدل: عرصه فیلم و هنر در همه دنیا به صنعت تبدیل شده است، صنعت تبدیل شده است؛ صنعتی که پولساز است ولی ما تنها کشوری هستیم که مدام می گوییم هنر فقیر است. بازیگران مطرح خودمان را با بازیگران مطرح آن سوی دنیا مقایسه کنید ولی خیلی از بازیگران و سوپراستارهای ما مستاجر هستند!

چند وقت پیش برای جشن رمضان دعوت شده بودم و با ماشین خودم که یک 206 است رفته بودم. باید تعجب مردم را می دید که ماشینش 206 است؟ از فردا کامنت هایی بود که در این باره برایم می گذاشتند. حالا شما تصور کنید که من با یک ماشین گرانقیمت و مدل بالا رفته بودم باز هم کامنت هایی بود که برایم می گذاشتند که این پول را از جا آورده است؟

منظورم این است که ما بازیگرها با خیلی مسائل کنار می آییم. خیلی مسائل در زندگی روزمره ما اتفاق می افتد که مدام خودمان را پرورش می دهیم که از کنار این مسائل نرم عبور کنیم. من هر روز و هر لحظه توکلم بر خداست و مدام «خدایا از خودت می خواهم» ورد زبانم است. بارها شده که به من برای نقشی زنگ زدند، فیلمنامه برای خواندن داده شده، همه چیز نهایی شد و روز امضای قرارداد همه چیز به هم خورد بدون این که به من توضیح بدهند! بعد می بینم که نقش به شخص دیگری داده شده که اصلا بازیگر نیست!

قریشی: این دوستانی که همیشه لطف می کنند زیر عکس ها و پست های من و دیگر دوستان و همکاران کامنت های زشت و رکیک می گذارند یک بار بیایند بگویند که چرا سریال های ماهواره ای را نگاه می کنند؟

همان دوستانی که مدام در حال نظر دادن در مورد هر کاری که ما انجام می دهیم، هستند. این یک طرف ماجراست، از طرف دیگر در ایران برخلاف باقی کشورها، بازیگرها اجازه کارهای تبلیغاتی ندارند، مخصوصا بازیگران خانم.

در کشورهای دیگر بازیگران به راحتی محصولات کشور خودشان را تبلیغ می کنند ولی در ایران این موضوع ممنوع است، چرا؟ این موضوع در زمینه های دیگر هم ریشه کرده است. از نویسندگان خوب استفاده نمی شود! سریال ها و داستان ها همه تکراری شده و مردم به خاطر همین اتفاقات به سمت سریال های ماهواره ای کشیده شده اند.
 

بدون سانسور با سحر قریشی و سمانه پاکدل


پاکدل: دائم صحبت از فقر و نداری در کارهای هنری است ولی واقعا این فقر و نداری چقدر واقعیت دارد؟ چون ما که می بینیم یک عده ای همیشه سر کار هستند و مشغول بازی در سریال های مختلف هستند، آن هم بدون وقفه و استراحت! خُب حالا شما در نظر بگیرید، داستان های تکراری با بازیگران تکراری می شود هجوم مردم به سمت سریال ماهواره ای!

قریشی: خواهش می کنم از مدیران یا مسئولینی که این مصاحبه را می خوانند به حرف دل ما گوش دهند. ما در این عرصه نویسندگان واقعا مطرحی داریم، پس چرا باید برویم سراغ سریال های خارجی و کپی برداری کنیم که تا مدت ها مورد تمسخر هم واقع شویم.

این که نویسندگان ما دیگر دست به قلم نیستند به خاطر ترس از ممیزی های بیش از حد است. به نوعی همه در این عرصه دچار خودسانسوری شده اند و این بدترین آسیبی است که یک هنرمند می تواند به خودش بزند! بارها دیده و شنیده ام که می گویند لیست بازیگران فلان فیلم یا سریال در یک دورهمی بسته شده است ولی خدا را شکر ما اینگونه آدمی نیستیم چون استاد بزرگی داشتیم. 

آقای سهیلی زاده پدرانه با ما کار کردند و مسیرهای درست را به ما نشان دادند. یکسری کارها از نظر یکسری از بازیگرها، چه دختر چه پسر، بد نیست ولی برای ما اینگونه نیست چون اینگونه تربیت نشده ایم یا این که عزیزانی هستند برای این که نقش شان در فیلم از 5 سکانس به 15 سکانس برسد پول خرج می کنند.

همین مسائل باعث شده که حاشیه ها و شایعات این حرفه هر روز بیشتر و بیشتر شود. به نظر من بازیگری شغل مقدسی است، سینما و تلویزیون مقدس است. وظیفه من به عنوان بازیگر این است که با نقشی که بازی می کنم به جوان هایمان چیزی را بیاموزیم. ما هنوز در این عرصه مشغول یادگیری هستیم. بالشخصه همین جا اعلام می کنم که حاضرم بدون دستمزد فیلمی را بازی کنم که از نظر فیلمنامه، ساختار و رنگ و لعاب با سریال های ماهواره ای رقابت کند تا کسی سریال ماهواره ای را ترجیح ندهد. 

متاسفانه مردم آنقدر که تمایل به دیدن سریال های ماهواره ای دارند تمایلی به دیدن سریال های خودمان ندارند. چرا بابت سریال هایی که ساخته می شود از مردم نظرسنجی نمی شود؟ چرا از مردم نظرسنجی نمی شود که چه سریالی را بیشتر می پسندند و بعد سراغ ساخت آن سریال برویم؟ چرا باید جوان یا نوجوان ما سریالی را ببیند که با عرف و فرهنگ و دین ما همخوانی ندارد؟ این وظیفه ماست که کاری کنیم که مخاطب دوباره به سینما و تلویزیون خودمان برگردد.
 

بدون سانسور با سحر قریشی و سمانه پاکدل


پاکدل: جوان و نوجوان ما به راحتی از نظر پوشش و ظاهر از سریال ها و فیلم های آن سوی آب ها الگوبرداری می کند و بعد به او خرده می گیریم! چرا خودمان نباید کاری کنیم که الگوسازی کنیم و او از ما الگوبرداری کند. اتفاقا سینما و تلویزیون آنقدر رسانه های قدرتمندی هستند که به راحتی می شود با آنها فرهنگسازی کرد ولی این کار نیاز به مدیریت صحیح و اصولی دارد و حمایت از هنرمندان باید وجود داشته باشد تا این اتفاق رخ دهد.

آقای قریشی و سمانه عروس!

پاکدل: اگر بخواهم سحر را تعریف کنم باید بگویم که او خیلی مهربان است ولی مهربانی هایش مادرانه است. مثلا گاهی پیش آمده که با او درد و دل می کنم و جاهایی پیش آمده که منتظرم الان سحر هم با من همدردی کند ولی در نهایت مثل یک مامان، من را توبیخ می کند و می گوید که کجای کارم اشتباه بوده است. 

به نظرم مادر خیلی خوبی می شود. از نظر من، همه آدم ها خرده شیشه دارند، فقط مقدارش متفاوت است. خود من هم خرده شیشه دارم ولی خرده شیشه سحر آنقدر کم است که اصلا دیده نمی شود. خیلی مدیر خوبی است و مدیر بودن را دوست دارد. از آنجا که مستقل و روی پای خودمان بزرگ شده ایم، وجهه مرد بودن را در خودمان داریم ولی گاهی وجهه مردن بودن سحر خیلی به چشم می آید و گاهی او را «آقای قریشی» صدا می زنم!

سحر در عین این که خودش فکر می کند، نیم نگاهی هم به بقیه دارد. وقتی بتواند برای کسی کاری انجام بدهد، حتما انجام می دهد و هیچ بهانه ای نمی آورد. او حس ششم قوی دارد.

قریشی: اگر بخواهم سمانه را تعریف کنم، خیلی حرف ها دارم که دوست دارم بگویم... خالصانه ترین حرفی که می خواهم بگویم این است که اگر پدر یک خانواده بودم که پسری داشتم، حتما سمانه را به زور برای پسرم می گرفتم چون که سمانه به شدت زن خانه است، بارها پیش آمده که من خیلی ناراحت بودم و شده که ساعت 4 صبح به سمانه زنگ زدم. سمانه زود آمده دنبال من و رفتیم امامزاده صالح (ع) در میدان تجریش و آنجا تا توانستیم با هم درد دل و گریه کردیم و برگشتیم خانه.

من و سمانه هم خون نیسیتم ولی همدل هستیم. سمانه تنها همکاری است که توانستم در این مدت فعالیت، به او آنقدر اطمینان کنم که رازهای نگفته زندگی ام را به او بگویم و مطمئن هستم که این راز را فقط من و سمانه می دانیم. رازی که به سمانه می گویم مطمئن هستم حتی اگر با هم قطع رابطه هم بکنیم، از زبان دیگری نمی شنوم.
 

بدون سانسور با سحر قریشی و سمانه پاکدل


همیشه سعی کردم آدم خوشدلی باشم و آدم های خوشدل هم دور خودم جمع کنم و سمانه یکی از بهترین خوشدل هاست. به خاطر ضرباتی که در زندگی خوردم تصمیم گرفتم که زیاد مسائل را جدی نگیرم و آدم ها را به شکل فانتزی ببینم و سمانه از دید فانتزی من یک عروس زیبا است. خیلی سمانه را سفید می بینم، حتی خاکستر هم نه، فقط سفید. گاهی احساس می کنم که مثل یک برادر بزرگتر برای او می شوم. به نوعی روی سمانه غیرت خاصی دارم. (با خنده)

برای موفقیت، نوآوری کنیم

پاکدل: به نظر شما چرا سریال «دلنوازان» آن زمان آنقدر مورد استقبال قرار گرفت؟ برای این که داستان حول محور 6 جوان می چرخید و به نوعی این 6 جوان اصل ماجرا بودند. داستانی داشت که جوان جامعه می پسندید و در کنارش خانواده ای که جوانی در خانه داشت نیز این سریال را می پسندید. 

به زمان خودمان که نگاه می کنم با سریال ها و کارتون های زیادی خاطره دارم. «علی کوچولو»، مدرسه موش ها» و ... ولی اگر از نسل دهه 70 یا 80 بپرسید، نمی تواند بگوید که با کدام سریال یا کارتون خاطره دارد. به همین کار «خندوانه» آقای رامبد جوان نگاه کنید. تا دیروز همه مجری ها در همه برنامه ها، بازیگران را دعوت می کردند و یک مصاحبه کلیشه ای و عادی داشتند ولی رامبد جوان حرکت جدیدی انجام داد و از بازیگر استفاده کرد. عروسک جناب خان از همان محاوره هر روزه مردم استفاده می کند و با چند آهنگ شاد باعث شادی مردم می شود و این نوآوری می تواند ایجاد موفقیت کند.

قریشی: این دقیقا همان نکته ای است که در سریال های این روزها نمی بینیم. یعنی هیچ نوآوری و حرکت جدیدی ایجاد نشده است. زمان سریال «دلنوازان» خاطرم هست که آقای سهیلی زاده همیشه تاکید بر این داشتند که از چهره های بکر و دست نخورده استفاده کنند ولی سرنوشت و مسیر طوری رقم خورد که ایشان هم کارهایی ساختند که بازیگرانش عمل های زیبایی انجام داده بودند! من با انجام عمل زیبایی هیچ مخالفتی ندارم و شاید خودم هم روزی اگر نیاز شد این کار را انجام بدهم. منظورم این است که صرفا چهره به ملاک اصلی انتخاب تبدیل شده است و دیگر خلاقیت و نوآوری معنایی ندارد!

وقتی ما مدرسه می رفتیم!

پاکدل: من به شدت درسخوان بودم و انضباطم بسیار خوب بود. همیشه معلم ها از من راضی بودند. فقط موردی وجود داشت و آن هم این بود که من همیشه تاخیر داشتم، یعنی روزی نمی شد که من زودتر از زنگ مدرسه رسیده باشم و همیشه دیر می رسیدم.

البته آنقدر از لحاظ رفتاری و اخلاقی و درسی خوب بودم که این موضوع را پوشش می داد. مدام در فعالیت های مدرسه شرکت می کردم، گروه سرود، تئاتر و ... ولی بعضی مواقع پیش آمده بود که این فعالیت ها به دادم نرسید و یکی دو نمره از انضباطم کم شده بود.
 

بدون سانسور با سحر قریشی و سمانه پاکدل


در کل بچه خوبی بودم و یادم می آید زمان مدرسه، مادرم به غیر از روزهای کارنامه، دیگر به مدرسه نمی آمد، یعنی هیچ وقت مادرم را به مدرسه نخواسته بودند!

قریشی: یکی از درس نخوان ترین بچه های مدرسه من بودم. همیشه میز آخر کلاس می نشستم و مرا به زور به میز اول می آوردند. نمره انضباط بالای 10 نداشتم! خانم راهپیما، ناظم دوران راهنمایی من بودند و یادم می آید که ایشان یک سال نمره انضباط به من 9 دادند و من آن سال از انضباط هم تجدید شدم!

یادم می آید آن زمان همیشه معلم ها را به اسم کوچک شان صدا می کردم و مدام به خاطر این موضوع تذکر می گرفتم. همیشه وقتی سر کلاس درس بودیم، اگر کسی در کلاس را می زد، به بچه ها می گفتم: «قریشی بیاد دفتر» و وقتی طرف می آمد داخل می گفت «قریشی دارید؟ دفتر خواستنش».

همیشه کتاب های برنامه روز شنبه در کیفم بود چون واقعا عاشق معلم های روانشناسی و عربی بودم. البته این را هم بگویم واقعا عاشق مدرسه بودم ولی از طرفی آنقدر بین معلم ها شناخته شده بودم که بنده های خدا دیگر با من کاری نداشتند.

در دوران راهنمایی و دبیرستان دعوای بین دخترها در مدرسه خیلی زیاد است و من هم به نوعی رابین هود مدرسه بودم. مثلا یک سال پایینی می آمد و می گفت: «قریشی... فلانی ساندویچ منو به زور گرفت.» یا «قریشی... فلانی منو کتک زد.» و من هم رابین هود می شدم و می رفتم. 

جایی که من درس خواندم حالت یاکوزایی داشت و مثل سمانه جای باکلاس درس نخواندم! (می خندد)

هر چند معلم های مدرسه هم مرا دوست داشتند و من همیشه برای شان شیرین زبانی می کردم ولی همیشه به من می گفتند «قریشی لااقل دوتا سوال را جواب بده که بتوانیم نمره 10 را بدهیم و قبول شوی...» خلاصه دوران جالبی بود.



قدر هنرمندان را بدانیم...

قریشی: متاسفانه زمانه ای شده است که تا وقتی هنرمند زنده است قدر او را نمی دانیم ولی به محض اینکه از دنیا می رود، هر روز هزاران هزار نفر صفحه هایش را فالو و لایک می کنند و تا مدت ها سرتیتر خبرهاست. در کشورهای دیگر بازیگران و هنرمندان ارج و قرب دیگری دارند و مدام از سوی مردم حمایت می شوند ولی در کشور ما خیلی از مردم فقط دنبال این هستند که سوژه یا حاشیه ای از یک هنرمند به دست بیاورند تا خبر دست اول برای صفحه های مجازی شان داشته باشند و هیچ حمایتی وجود ندارد. من از هیچ کدام از این آدم ها که به راحتی پشت سر من شایعه درست می کنند، نمی گذرم.

پاکدل: کسی نیست بیاید بگوید که خرج زندگی ام را باید چگونه تامین کنم؟ واقعا آدم ولخرجی نیستم، نه سفر خارج از کشور دارم و نه سفر آنچنانی داخل کشور و نه خیلی خرج های دیگر. زمانی هست که شما در خانه نشستید و پدر و مادرتان خرج شما را می دهند یا شوهرتان خرج شما را می دهد یا آقایی هست که می گوید اگر بیکار شوم، همسرم شاغل است، خرج مان را تامین می کند و برعکس. ولی من بالشخصه واقعا روی این را ندارم که دوباره به خانواده ام رجوع کنم و بگویم هوای من را داشته باشید. 

من 8 سال در این عرصه مشغول کار هستم، ضمن این که آن اوایل خانواده ام آنچنان تمایل به حضور من در این عرصه را نداشتند. می توانستم درسم را ادامه بدهم و دکتر شوم که دفتر و دستکی راه بیندازم. چرا هنرمندان حتی نباید یک بیمه ساده داشته باشند تا یک روز به دردشان بخورد؟! هیچ حمایتی از هنرمندان انجام نمی شود.



شغل ما انصراف ندارد!

قریشی: متاسفانه شغل ما انصراف ندارد! اینگونه نیست که من این کار را رها کنم و به سراغ حرفه دیگری بروم. این چند وقت پیشنهاد کار داشتیم ولی پیشنهاد کار خوب نداشتیم، به همین خاطر با سمانه صحبت کردم و گفتم ما هم برویم دستفروشی کنیم، شاید به ما توجهی کردند (با خنده). من عاشق این حرفه هستم و با عشق وارد این حرفه شدم و از همان روز اول تمام سختی های این حرفه را به جان خریدم. 

چند وقت پیش یک یاز دخترهای تازه وارد را سر کاری دیدم و به او گفتم تو که هم از نظر مالی تامین هستی و هم چهره زیبایی داری، هم تحصیلاتت خوب، پس چرا آمدی بازیگر شدی؟ گفت آمدم معروف شوم تا در آینده یک ازدواج موفق داشته باشم!

با خودم گفتم هدفش از بازیگری این است؟ ما هدف مان این بود که هر روز به آموخته هایمان اضافه کنیم و فیلم های خوبی در کارنامه مان ثبت کنیم که وقتی مُردیم، بگویند روحش شاد، فلان فیلمش خیلی کار خوبی بود.

پاکدل: دقیقا همینطور است. هدف ما از حضور در این حرفه این نبود که بیاییم و یکی دو فیلم بازی کنیم و بعد از آن برویم سراغ کارهای دیگر چون اگر اینطور بود که قطعا رشته تحصیلی خودم را ادامه می دادم ولی ما عاشق بازیگری بودیم و هستیم.

 

 


دوستی های دور از رقابت...

قریشی: در دوستی واقعی رقابت وجود ندارد، یعنی این که من، سمانه را رقیب خودم نمی دانم و سمانه هم مرا رقیب خودش نمی داند. دوستی به طول یک رابطه نیست، دوستی به عمیق یک رابطه است.

من فکر می کنم آدم ها زمانی که با هم احساس رقابت کنند، دیگر با هم دوست نیستند. این که خیلی از همکاران ما با هم دوست نیستند یا رفت و آمد نمی کنند، از ترس شان است. مثلا همکاری به منزلش می رود ولی با آن چیزی که در ذهنش از زندگی همکارش تصور کرده بود، روبرو نمی شود و این باعث تغییر در نظرش می شود. خیلی از بازیگران برای این که تلاش بسیاری کردند که بیرون شان جلوه آنچنانی داشته باشد، می ترسند که کسی با زندگی درونی شان روبرو شود و نظرشان عوض شود.
 

بدون سانسور با سحر قریشی و سمانه پاکدل


کسانی که با من دوست هستند وقتی خانه من می آیند از من توقع یک پذیرایی آنچنانی در یک زندگی آنچنانی را ندارند چون من را می شناسند. من هم مانند باقی مردم زندگی می کنم، من هم شده که دوستانم به منزلم آمده اند ولی وسایل پذیرایی نداشتم و فقط املت خوردیم. 

من و دوستانم به منزلم آمده اند، ولی وسایل پذیرایی نداشتم و فقط املت خوردیم. من و دوستانم، با هم رفیق هستیم، نه رقیب.

پاکدل: البته هستند دوستانی که با هم رقیب هستند ولی رفیق هم هستند که این را در هنرمندان کشورهای دیگر به وفور می شود یافت ولی در ایران خیلی کم این اتفاق می افتد، ضمن این که متاسفانه عزیزانی را هم دیده ام که خیلی راحت پشت سر هم صحبت می کنند. 

من و سحر با هم دوست هستیم و شاید شب قبل شام با هم بیرون رفته باشیم ولی اگر فردایش کسی از من، حال سحر را بپرسد اصلا بروز نمی دهم که دیشب با هم بیرون بودیم.

یکی از دوستان سینمایی عزیز از دوستی من و سحر مطلع نبود و تا می توانست پشت سحر صحبت کرد و بعد متوجه شدم که همین کار را پشت سر من هم انجام می دهد. منظورم فقط من و سحر نیستیم. بازیگرها خیلی دوست و رفیق ندارند. من شخصا به عنوان یک بازیگر، تنها یک دوست صمیمی خارج از این عرصه دارم چون نیاز به درک متقابل وجود دارد.

قریشی: من این را هم اضافه کنم که اگر دوستی از بیرون از عرصه هنر داشته باشیم چون او در این عرصه نیست و شرایط این عرصه را درک نکرده است، ماجرای همان ماشین 206 سمانه پاکدل پیش می آید و این شرایط زمانی بدتر می شود که این دوست شرایط مالی خیلی بهتری هم داشته باشد. یک بار توسط یکی از همکاران، یک سوءتفاهم بین من و سمانه ایجاد شده بود که سریعا حل شد ولی بعد از آن اتفاق، یک قانون گذاشتیم؛ این که هر جایی، هر لحظه و هر مکانی سوءتفاهمی پیش آمد، سریع به هم زنگ بزنیم و از هم بپرسیم و به حرف دیگران بسنده نکنیم. دوستی من و سمانه چند وقت دیگر دو رقمی می شود و این صمیمیت بین ما آنقدر زیاد شده که گاهی با نگاه کردن به یکدیگر، با هم صحبت می کنیم. آرامش سمانه روی من خیلی تاثیر می گذارد.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۲ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied

  • اخبار داغ
  • پربحث‌ترین ها
  • اخبار روز
  • پربیننده ترین
تبلیغات متنی