به گزارش شمانیوز: کنار هم قراردادن بازیهای این فصل پرسپولیس و فصل قبل به روشنی روز نشان میدهد تغییرات محسوسی در تفکرات کادر فنی این تیم به وجود آمده است. تیمی که فصل قبل چه در خانه چه در شهرستان، بیشترین تعداد پاسکاری را داشت و اصولا فوتبال را دستکم تا قبل از رسیدن به گل نخست، صد درصد هجومی دنبال میکرد حالا اینگونه نیست. البته بیانصافی است اگر صددرصد این تغییر را به نگرش برانکو مرتبط بدانیم. تاثیرگذارترین بازیکنانی که در طول 2 فصل قبل، شالوده فوتبال زیبا را به دوش میکشیدند حالا هر یک به دلیلی نیستند یا با افت فاحش روبهرو شدهاند. اما در بخش دیگر سوال این است چرا برانکو از بازیکنان جانشین همان فوتبال سابق را نمیخواهد؟ در ابتدا به بخش نخست میپردازیم؛ غیبت مردانی که نقش اول را داشتند.
طارمی بازیکنی فراتر از یک گلزن
بدون شک سر آغاز سقوط فوتبال زیبا از فردای محرومیت 4 ماهه مهدی طارمی شروع شد. بهترین گلزن 2 فصل اخیر فوتبال ما، تنها نقش یک مهاجم را نداشت، چرا که بعد از محرومیت او علیپور و منشا توانستند تقریبا به همان اندازه گل بزنند اما موضوع مهمتری در جریان است. طارمی تنها یک مهاجم هدف نبود که در باکس 18 قدم منتظر توپ بماند و آن را تبدیل به گل کند. طارمی همیشه به خط میانی میآمد و با گرفتن توپ، نقش اصلی معماری حملات را به دوش میکشید. او بخوبی با وینگرها هماهنگ بود و چشم بسته میتوانست طوری حملات را پایهریزی کند که ناگهان در کسری از ثانیه چند بازیکن خودی مقابل دروازه حریف صاحب موقعیت شوند. بسیاری از حملات به گل منجر نمیشد اما فرآیند حمله و همین پاسکاریهای متوالی در مقابل دروازه حریف به خودی خود، ترشح آدرنالین هوادار پرسپولیس را بالاتر میبرد و آنها از دیدن این حملات به هیجان میآمدند. مثلث طارمی با محسن مسلمان و احمدزاده بعدا با اضافه شدن کمال کامیابینیا تبدیل به مربع شد و همین مربع هجومی بار اصلی حملات و گلزنی را به دوش میکشید. حالا طارمی نیست و منشا و علیپور نتوانستند وظیفه او را انجام دهند؛ بازیسازی و خلق چندین
موقعیت عالی.
مصدومیت ناگهانی احمدزاده و از بین رفتن نقطه قوت
فرشاد احمدزاده تا قبل از آغاز فصل هفدهم، نسبت به پستش و تعداد بازیهای انجام داده، کمترین گل را برای پرسپولیسزده بود. اگرچه در ابتدای فصل توانست این کارنامه را بهبود بخشد اما کماکان نمیشود روی گلزنی او حساب کرد. نقش مهم او که در پست وینگر راست بازی میکرد، طراحی حملات از آن جناح بود. درست مانند یک حلقه که وظیفه داشت بار هجوم را از میانه میدان به سمت راست شیفت کند و از آنجا با همکاری محسن مسلمان، جناح راست را تبدیل به توپخانه اصلی کند. اوج کار احمدزاده دورانی بود که کنار دستش رامین رضاییان را داشت. مثلث او با رضاییان و مسلمان جناح راست را تبدیل به نقطه قوت تیم کرد. اوج این همکاری را میشود در داربی معروف که منجر به برد 4 گله قرمزها شد، دید. 3 گل از 4 گل دقیقا محصول این همکاری بود. اما با رفتن رضاییان کمکم قدرت آن جناح رو به افول گذاشت اما با این وجود احمدزاده توانست همچنان مهمترین مهره در آن جناح باشد. غیبت او به خاطر جراحی موجب شده در حملات، کمال کامیابینیا به آن منطقه برود. اما کمال نه تکنیک لازم را دارد و نه سرعت و دقت. البته بشار رسن مخصوصا در داربی تا حدود زیادی موفق شد کار فرشاد را انجام دهد اما
در بازی با پدیده با بیرون رفتن زودهنگام رسن، تازه هواداران پرسپولیس فهمیدند چرا برانکو این همه روی فرشاد اصرار دارد.
روحیه مسلمان نابود شد
اما از بین بازیکنان محوری، محسن مسلمان نه درگیر محرومیت است نه مصدومیت. اعتراض او بعد از تعویض مقابل الهلال، دوره سیاهی را برایش به وجود آورد. پیش از این محسن مسلمان نشان داده بود بازیکن کامل و بدون ایرادی نیست. از این رو عملکردش کاملا غیرقابل پیشبینی بود. در بازیهایی که روی فرم قرار داشت تقریبا معمار همه حملات محسوب میشد و یک تنه بار میانه میدان را به دوش میکشید اما در روز بدش مرتب توپ لو میداد و به گونهای کاملا «مربیآزار» بازی میکرد. از این رو تقریبا نخستین تعویض برانکو به شمار میرفت. با این وجود بعد از اتفاق بازی با الهلال، برانکو به بشار رسن میدان داد و نیمکتنشینی در داربی، ضربهای سخت به روحیه مسلمان بود. او که میداند با وجود کیروش هرگز رنگ تیمملی را نخواهد دید همه امیدش درخشش با پیراهن قرمز بود اما با تصمیم برانکو حالا دیگر روحیه سابق را ندارد. مقابل پدیده به خاطر مصدومیت بشار رسن در دقیقه 4 به میدان آمد اما کاملا مشخص بود تا اطلاع ثانوی شاهد هیچ بازی خوبی از او نخواهیم بود.
کمال و توپ لو دادن های بی پایان
روزهای خوشبختی کمال کامیابینیا به دورهای مربوط میشد که او تنها هافبک دفاعی تیمش بود. در طول 90 دقیقه هرگز لازم نبود به جناحین برود و بخواهد با حرکات تکنیکی، ادای یک وینگر سرعتی را در بیاورد. تنها در میانه میدان بود و وظیفه مهمش قطع توپ حریف. در دوره اوجش با مسلمان یک زوج رویایی ساخت که این زوج با طارمی و احمد زاده، مربع قدرت را تشکیل دادند. پرسپولیس به گونهای معتاد کمال کامیابینیا بود که هنوز خیلیها دلیل شکست 3 بر 2 در داربی فصل قبل را به غیبت او ربط میدهند. اما حالا برانکو با 2 هافبک دفاعی بازی میکند. مثلا در بازی با پدیده در تهران که پرسپولیس تنها به دنبال برد بود وجود 2 هافبک دفاعی چه لزومی داشت؟ همین اشتباه تاکتیکی موجب شد کمال مرتب به جناحین برود و با توجه به عدم تخصصش تنها شاهد لو دادن توپها بودیم. حالا که به هیچ عنوان برانکو نمیخواهد قید ربیعخواه را بزند بهتر است کامیابینیا دستکم در چنین بازیهایی روی نیمکت باشد.
جانشینان و ترس برانکو
این از وضعیت 4 بازیکنی که عملا 80 درصد حملات تیم را رهبری میکردند. اما سوال این است با وجود علیپور، منشا، رسن و سیامک نعمتی چرا برانکو نمیخواهد با کمی ریسک، همان فوتبال رو به جلو را با این بازیکنان امتحان کند؟ پرسپولیس صددرصد اقتصادی فوتبال بازی میکند و همین بازیهای نه چندان جذاب موجب شد بعد از مدتها در بازی با پدیده شاهد خالی بودن بسیاری از سکوها باشیم. شاید تا پیش از این برای هوادار پرسپولیس که 9 سال رنگ جام لیگ برتر را ندیده بود، فوتبال اقتصادی توجیهی داشت اما برانکو فصل قبل تیم را قهرمان کرد و مضاف بر آن بازیهای تماشاگرپسندی را ارائه داد. او حالا مجاز به هیچ عقبنشینیای نیست. اگر قرار به تکرار نمایش مقابل پدیده در دیگر بازیها باشد آن وقت نهتنها تکرار قهرمانی سخت میشود که بدتر از آن شاهد کوچ هواداران از روی سکوها خواهیم بود. بحران خود ساخته بیرانوند، خروج بیموقع طاهری و مسائل مالی جای خود اما دلیل زشت و زیبا بازی کردن یک تیم، ریشه در افکار یک مربی دارد. اگر برانکو بخواهد همان مرد محتاط زمان تیمملی باشد آن وقت شاید تمدید یا عدم تمدید قراردادش چندان دغدغه هواداران نباشد.