آزمون صندلی داغ
بهنام حبیبی - منتقد تئاتر
به گزارش شما نیوز ، نویسنده: نیل لبیوت، کارگردان: عماد قلیپور، بازیگران: مهدی کوشکی و بیتا معیریان، مکان و زمان اجرا: تالار باران، اردیبهشت۱۳۹۷، ساعت۲۱
«بن» و «اَبی» تقریباً سیساله و چهلساله، در آپارتمان «اَبی» در بروکلین نیویورک، رویدادهای نمایش را رقم میزنند. پس از دقایقی از گذشت نمایش، روشن میشود که «بن» و «اَبی» درباره رویداد حمله تروریستی به برجهای دوقلوی نیویورک در روز ۱۱سپتامبر سال۲۰۰۱ میلادی سخن میگویند. قرار بوده است که در هنگام روی دادن این حمله، «بن» در برجهای دوقلوی نیویورک باشد و اگر این اتفاق میافتاد، او اکنون میبایست مرده باشد، ولی او بهطور معجزهآسایی زنده مانده است. «اَبی» به «بن» پیشنهاد میکند حالا که همه خانواده و آشنایان «بن»، او را مرده میپندارند، و «بن» نیز در واقع، زنده ماندنش را مدیون رابطه پنهانی و عشق بیاندازه «اَبی» و اقامت در آپارتمان اوست، برای آیندهشان برنامه فرار طرحریزی کنند، تا آن دو برای همیشه باهم زندگی کنند. اما «بن» به «اَبی» میگوید که در گزینش بین «اَبی» و خانوادهاش، حتماً خانوادهاش را انتخاب خواهد کرد.
با فروریزی برجهای دوقلو، و زنده ماندن «بن» در خانه «اَبی»، «اَبی» میخواهد این آزمون را درباره «بن» بیازماید: حالا که همه آشنایان، «بن» را مرده میپندارند و به زنده بودنش نمیاندیشند، آیا «بن» حاضر است در ازای زندهماندنش بهدلیل بودن در خانه «اَبی» و عشق او، به عشق «اَبی» پاسخ مثبت دهد و برای همیشه با او زندگی کند؟ آیا «بن» حاضر است در برابر جان دوبارهای که از رابطهاش با «اَبی» دریافت کردهاست، باقی عمرش را به عشق خالصانه «اَبی» پرداخت کند؟ «اَبی» این آزمون را نه درباره «بن» و قدرت مردانهاش در تصمیمگیریاش، که درباره خود و رسیدن به لذت زنانهاش برگزار میکند. «اَبی» در پی آن است که بودنش را در جایگاه زنی با همه ویژگیها و جذابیتهای زنانه در برابر یک مرد بیازماید.
کارگردانی نمایش، کاملاً رئالیستی انجام میشود. دیالوگهای کوتاه نمایش، به تندی و بدون تأکید محتوایی چندانی روی معنای آنها بیان میشوند. رویارویی دیالوگی بین مرد و زن اگرچه در درونمایه، جدی است ولی آنچنان جدی اجرا نمیشود. بزرگترین مشکل نمایش، مود مونوتون و یکنواخت اجرای بازیگران در فضای خالی از دراماتورژی نور و موزیک است.
بازیگران نمایش اگرچه بر دیالوگها و شخصیتهای خود مسلطند ولی شاید در اثر دراماتورژی یکنواخت کارگردان، نوساناتی بسیار کمرنگ را در آفرینش کمپوزیسیونهای شخصیتی خود به نمایش میگذارند. «اَبی» در بلندترین اوجهای ابراز عشقش به «بن»، همچنان محتاط و خوددار به پیکار عشقیاش با «بن» میپردازد که این موومانها، کنشهای حسی بالاتری را میطلبند. او در برابر همه کمتوجهیهای «بن» حتی تا جایی که «بن» در برابر جان دوبارهیافتهاش حاضر نمیشود تا بقیه عمرش را به او هدیه کند، همچنان مستحکم بر عشق زنانهاش پای میفشارد تا به موازات، هم عشقش را در پیش «بن» تطهیر کرده باشد و هم اوج قدرت زنانهاش را در برابر پستی شهوت مردانه «بن» در بالاترین جایگاه قرار دهد. «بن» در مقام یک معشوق برای یک رئیس زن اداره که تا حد فروپاشی شغلی و اداری به پای «بن» افتاده باشد، قدری سست و پوستهای به نظر میرسد و نیاز به کاراکتری پیچیدهتر را در ذهن مخاطب نمایان میکند.
طراحی صحنه نمایش کاملاً رئالیستی و به سبک معماری داخلی مدرن معاصر امریکایی است. نور و موزیک، نقش هدایتگری در میزانسن نمایش ندارند و فقط بهره روشنایی و همراهی احساسی با میزانسن موومانی صحنه بازیگران دارند.