رضا عطاران
ببینید | برخورد بد رسانه ملی با رضا عطاران | صدا سیما رضا عطاران را از دست داد | رضا عطاران دیگر هیچ وقت به تلویزیون بر نمی گردد
روایت بامزه عطاران و رادش از ممنوعالتصویری در رسانه ملی که در ادامه می خوانید.
رضا عطاران (زادهٔ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷) بازیگر، کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی است. رضا عطاران در رشتهٔ اقتصاد، دیپلم خود را دریافت کرد و برای ادامهٔ تحصیل به دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت.رضا عطاران با این حال پس از مدتی تحصیل را رها کرد و به سینما روی آورد.آغاز فعالیت رضا عطاران بهعنوان بازیگر تئاتر در دههٔ ۱۳۶۰ صورت گرفت و این همکاری تا سال ۱۳۷۱ ادامه داشت.
روایت بامزه عطاران و رادش از ممنوعالتصویری
اوایل دهه 70 تیم مهران مدیری حسابی گل کرده بودند. تقریباً اسمشان همه جا بود و همه از آنها میگفتند. در اوج شهرت بودند و حسابی خواستنی، که یکباره محو شدند. رضا عطاران در این باره گفته بود:«راستش خودمان هم نفهمیدیم چی شد ولی یکدفعه رفتیم تو لیست سیاه. چند بار رفتیم حراست تلویزیون، گفتند حق بازی ندارید. کلی حرف بود که ما را در پارتی گرفتهاند یا مسائلی مثل این اما هیچکدامشان درست نبود. فکر میکنم مشکل ما این بود که زیادی دیده شده بودیم. چند سالی هم که گذشت یکدفعه دیدیم میتوانیم برگردیم و اتفاقی هم نیفتاد.» آنها اولین نسل ستارههای تلویزیونی سالهای بعد از جنگ بودند اما یکباره این گرفتن آنتن از آنها، مسیر زندگی خیلیهایشان را عوض کرد.
افسردگی، سرخوردگی و مشکلات فراوانی برای بسیاریشان به همراه آورد. جعفر صافی، رئیس وقت شبکه سه در این باره میگوید: «این از دست ما هم خارج بود. رسما هیچ چیزی درباره لیست سیاه وجود نداشت اما نهادهایی بودند که یکباره مثلاً روی فلان ستاره تلویزیونی زوم میکردند و بههر حال ایراد پیدا کردن از کسی که یکدفعه محبوب هم شده خیلی سخت نیست. یکبار یکی از همین بچهها صبح اول وقت به دفترم آمد، راه هم نمیتوانست برود. فشار سختی را تحمل کرده بود و حسابی از نظر عصبی به هم ریخته بود ولی من اینقدر توان نداشتم که بتوانم مشکلش را حل کنم. بههرحال همیشه یک هراسی درباره اینکه این ستارهها بیرون از فضای رسانه چه میکنند، وجود داشت که بخش عمده آن هم درست است.»
چرا از ستارهها میترسند؟
اگرچه این موضوع، یک مسأله دو سویه است که ستارهها هم باید مراقب رفتارهایشان باشند اما این ترس از ستارهسازی همیشه در وجود مدیران فرهنگی کشور بوده است. همیشه این هراس وجود داشته که کسانی مثل رضا رشیدپور یا فرزاد حسنی چطور از آنتن استفاده میکنند و از خط قرمزها میگذرند و یک شبه به محبوبیت زیادی میرسند پس باید دور بمانند تا از ذهن مخاطب بروند. تژا میرفخرایی کارشناس باتجربه رسانهای و استاد ارتباطات در این باره میگوید: «این نگاه حاصل اندیشه سنتی حاکم بر مدیران فرهنگی و رسانهای ماست. همیشه یک هراسی از کنترل ستارههایشان داشتهاند و دارند. اصلاً همین ترس است که یکی مثل احسان علیخانی که مجری مورد تأیید رسانه ملی است را در دوگانگی پیش آمده برای برنامه ماه عسل قرار میدهند. از یک طرف میخواهند گامی به جلو بردارند و مثلاً یک مانکن را دعوت میکنند، از طرفی این رفتار ستارهشان با هنجارهایی که سالها چون تابو بوده در تضاد قرار میگیرد و برایش ناچار به عذرخواهی میشوند.»
این دیوار ترس فرو میریزد؟
دولت روحانی میخواهد کشور را برای فضایی جدید آماده کند. نهاوندیان که یکی از تحصیلکردههای خارج از کشور دولت روحانی است به خوبی میداند برای سالهای پیشروی پس از تحریم چقدر به داشتن ستارهها برای پیشبرد برنامههای فرهنگی و اقتصادیاش نیاز دارد. این حرفها شباهت زیادی دارد به گفتههای حسامالدین آشنا، دیگر چهره فرهنگی دولت روحانی که به عنوان عضو ناظر بر صدا و سیما، انتقادهایی تند از سیاستهای تلویزیون ملی دارد. اما آیا دولت میتواند نگاه غالب فرهنگی در ستارهستیزی را تغییر دهد؟ آنها کاری دشوار دارند. مسیری که شاید مثل کنسرتهای موسیقی و فیلمهای سینمایی با حملههای گازانبری منتقدان دلواپس به عقبنشینی ختم شود.