مقایسه عملکرد صنف کلهپاچهفروشان، لیف و سنگپافروشان و انجمن صنفی روزنامهنگاران
یادداشت وارده / فرهاد خادمی
به گزارش شمانیوز و به نقل از صنعت نیوز؛ چند روز آینده انتخابات انجمن صنفی روزنامهنگاران برگزار خواهد شد. این موضوع بهانهای شد تا به بررسی نقش و عملکرد این انجمن طی سالهای گذشته بپردازیم. لازم نیست که بگوییم انجمن صنفی وظیفهاش چیست و چه باید بکند؟ وقتی اسم صنف و انجمن و یا اتحادیه صنفی به میان میآید حداقلاش این است که شاخکهای حسی اعضا به خط میشوند تا دریابند منتخبین آنها در مدیریت انجمن چه کردهاند؟ و در پایان این دوره حداقل یک بیلان موثر و مفید ارائه کنند.
در همین ابتدای بحث، نتیجهگیری ختم این نوشته را میگوییم که خدمات و حمایتهای ارائهشده از سوی انجمن صنفی کلهپاچهفروشان تهران و انجمن صنفی لیف و سنگپافروشان تهران هزار برابر بیشتر از عملکرد انجمن صنفی روزنامهنگاران بوده است!!!!!
اما بعد…..
از سال ۱۳۷۶ و با روی کار آمدن دولت اصلاحات تاکنون که دولت اصلاحاتی تدبیر و امید، روی کار است این جنابان اصلاحطلب دوآتشه، که هم در آن دوره و هم اینک هدایت سکان انجمن را در دست داشتهاند، نهتنها حرکت مثبتی برای روزنامهنگاران و اهالی رسانه نکردهاند، بلکه بر غم، اندوه و یاس آنها نیز افزودهاند. در همین سه، چهار سال گذشته اهالی رسانه نهتنها بارقههای امید را در زندگی شخصیشان ندیدهاند بلکه با بودن این انجمن خود را بیپناهتر نیز دیدهاند!!
در دوره جدید فعالیت انجمن شاهد بودیم که ناامنی شغلی روزنامهنگاران دوصد چندان شده، تعدیل و اخراج آنها فزونی یافته، حق و حقوق قانونی روزنامهنگاران از سوی صاحبان رسانهها نادیده گرفته شده، دستمزد آنها نهتنها افزایش نیافته بلکه برای آنها رقیبی به نام «حقالتحریر» تراشیدند!، برای چندرغاز وام کلی وثیقه از آنها مطالبه شد، شیوع کرونا نیز مزید بر علت شد و عدهای هم به این بهانه دورکار شدند. گرانی و کمبود کاغذ و کاهش تیراژ نیز بر مصیبتهای جماعت روزنامهنگار افزود و… . همه اینها در زمانی اتفاق میافتد که رییس انجمن چون غم نان ندارد از سر شکم سیری، از این روزنامه به آن روزنامه ستون اختصاصی دارد، در خصوص همه چیز از شیر پاستوریزه اظهارنظر میکند تا برسد به رقابت بین بایدن و ترامپ!!، اما دریغ از اینکه جناب ایشان یک سطر حرف و کلام برای دفاع از حقوق روزنامهنگاران تعدیلشده، برای روزنامهنگار نیازمند شغل بنویسد و جامهدرانی کند!!…….
آنچه که به ذهن متبادر میشود، این است که آقایان عافیتطلب برای حفظ موقعیت سیاسی و اجتماعی خود و جایگاهها و رانتهایی که از این رهگذر به دست آوردهاند، حاضر نیستند خود را به خطر بیندازند تا خدای ناکرده گوشهچشم صاحبان بعضا رانتخوار رسانه برای آنها نازک شود!!
آنچه که روزنامهنگاران بیپناه و بدون مامن را دچار ناامنیهای بیشتر کرده و میکند این است که میبینند و دیدهاند، مدیران انجمن برخلاف شعارهای پرطمطراقی که طی سالها داده و میدهند و زمین و زمان را متهم میکنند و دم از عدم آزادی و سانسور میزنند، همواره در پی القای حاکمیت دوگانه هستند، همیشه غر میزنند که فلان و بهمان…… حال چگونه میشود طی هشت سال حکومت دولت همسو و همفکر با مدیران انجمن، آقایان از تهیه چند فقره وام ناقابل آن هم با هزار مصیبت عاجزند. چگونه است که مدیران غوغاسالار انجمن صنفی روزنامهنگاران نمیتوانند از آقای شهردار تهران بخواهند که جلوی تعدیل روزنامهنگاران روزنامه همشهری را بگیرد؟
اینکه مدیران انجمن در سوگ و فراق روزنامهنگاران مرحومشده توسط کرونا و یا خودکشی کرده، اطلاعیه بدهند که هنر نیست، هر کس هم میتواند اطلاعیههای شداد و غلاظ اینچنینی بدهد! ولی آیا وظیفه مدیریت انجمن صنفی در همین خلاصه میشود؟ کجا هستند مدیران انجمن تا برای رفع تبعیض جنسیتی میان روزنامهنگاران وارد میدان شوند؟ کجایند آقایان تا ببینند بسیاری از صاحبان رسانه چگونه خانمهای خبرنگار را به «ویزیتور اخذ آگهی» مبدل کردهاند و برای گرفتن پورسانت و افزایش حقوق آنها را اینگونه به بیراههای سوای وظیفه حرفهایشان کشاندهاند؟
اینجاست که باید بگوییم باز هم به غیرت و احساس مسوولیت مدیران محترم صنوف کله و پاچهفروش و لیف و سنگپافروش تهران که برای عزت و سربلندی همصنفیهایشان به کام شیر رفته و میروند!
حال چه باید کرد؟…..
حال در قبال بیکفایتی و بیمسوولیتی این مدیران عافیتطلب و جاهطلب انجمن چه باید کرد؟ و چون همه این مدیران از جناح اصلاحطلب هستند باید مانند تفکر و ایدههای خودشان با آنها حرف زد و سخن گفت. برای روز انتخابات، اعضا دو راه پیش رو دارند: اول اینکه کلا انتخابات را تحریم کرده و در آن مشارکت نداشت، دوم اینکه این جماعت را بایکوت و تحریم کرد و آنها را از مدار انتخاب شدن خارج کرد و اجازه نداد دوباره میداندار شوند و افراد صالحتر از آنها را روی کار آورند. به هر حال انتخاب با خود روزنامهنگاران است یا پذیرش ذلت دوباره و یا تلاش برای عزت در آینده!